Get Mystery Box with random crypto!

اونم گوشیرو ور میداره بعد من احوال تورو میپرسم قطع کردم که اون | 🔖دا̑س̑̑ـ̑̑ـ̑̑ت̑̑ـ̑̑ـ̑ــــــا̑ن̑̑ـ̑̑ـ̑̑ڪ̑̑ـ̑̑ـ̑ــــده🔖

اونم گوشیرو ور میداره بعد من احوال تورو میپرسم قطع کردم که اونم عکسارو میبینه و بعدش ببینیم چی میشه ک من فردا با دوستم تنها شدم ولی بهش گفتم بهزاد یه حرفی بهت میزنم دوست ندارم که هیچکس بجز منو تو بدونه اونم.گفت باشه هرچی باشه گفتم جنبشو داری گفت آره منو تو نداریم گفتم منو الناز خیلی وقته که در مورد نفر سوم حرف میزنیم من تورو انتخاب کردم اگه میتونی باش که یه خورده گیج شدو گفت النازو تا الان به این چشم نگاه نکردم که باهاش رابطه داشته باشم منم گفتم میدونم ولی ما خیلی وخته به تو نخ میدیم ولی تو اصلا هیچ اشاره یا کاری تو مرام رفاقت نکردی که گفت تو دوست صمیمیه منی واسه اینه ک کاری نکردم منم گفتم ما میخوایم کاری بکنیو دیشبم در موردت با الناز صحبت کردم اونم گفت یه نقشه دارمو اینا که من عکسایه لختی الناز که واسم میفرسته رو بزارم رو گوشیمو روشن باشه پیاده شم بعد اون به تو زنگ بزنه تو ببینی بعدش ببینیم تو چیکار میکنی ولی چونکه من واقعا میدونستم تو حتی بهشون نگاه هم نمیکنی خودم اومدم باهات درمیون گزاشتم النازم نباید بفهمه ک من با تو هماهنگم اگه پایه ای تا عملیش کنم بعد چن دیقه فکر کردن گفت من پایه م منم به الناز گفتم الان وقتشه پنج دیقه دیگه بزنگ گوشیم دستم بود که دوستم گفت من باید عکسارو ببینم منم نشونش دادم وقتی داشت میدید قشنگ توجه کردم که کیرس راست شده بعد یه دیقه الناز زنگ زدو دوستم که منم کنارش بودم الناز خبر نداشت با هم حرف زدن الناز گفت آریا کجاس که گفت رفته بیرون الان میاد بعدش قطع کردن به دوستم گفتم سریع برو بهس پی ام بده بگو این عکسا چیه تو گوشیه آریا لختیه همشونو دیدمو اینا سر صحب باز بشه اونم همین کارو کردو الناز گفت وای تو چرا دیدیشون آریا چرا همچین کاری کرده گوشیشو نبرده ؟ که بهزادم گفت حتما هواسش نبوده و اینا ولی من نمیخوام آریا خبر داشته باشه ک من عکسارو دیدم النازم گفت باشه ولی دیگه همچین کاری نکن بهزادم گفت من قبلا بهت حس نداشتم چون فک نمیکردم که همچین چیزایرو زیر لباس داشته باشیو النازم قلقلکش میومده گفت چیو که اونم گفت باسن برجسته و ممه هایه بزرگو کس کولوچه ایو اینا النازم مثلا خجالت بکشه گفت فک کن ندیدیو اینا بهزاد گفت ندیگه الان دیدم باید لمسشونم بکنم ولی خاهشا آریا خبر نداشته باشه اون دو تا یه جوری حرف زدن ک مثلا من با بهزاد هماهنگ نکردم النازم راجب این موضوع به من چیزی نمیگیه اون شب کلی با هم چت کردنو حرفایه بی ربط زدن تا کم کم روشون بعدن باز بشه اون شب تموم شدو النازم وقتی اومدم خونه همه حرفارو به من گفت که چی شده گفت الان چیکار کنیم گفتم باهاش چت کنو بگو این رابطه آخرش باید به سه نفره خطم بشه و آریا باید بعد یه مدت بدونه و اینا اونم همین کارو کردو اون شب یه سکس عالی داشتیم فرداش باهاش چت کردو بازم شبش من با دوستم تنها شدیم اونم بهم.گفت ک همچین حرفی زده منم گفتم خودم هماهنگ کردم که اینجوری بگه رابطه چتیشون یه مدت طول کشیدو تو این مدت عکسایه لختی الناز واسش میفرستاد یه روز که بهزاد اومد خونه ما باهم رفتیم بیرون منم هی اونارو تنها میزاشتم ببینم چیکار میکنن الناز گفت ک تورو رفتی اومده دستمو گرفته و بوسم کرده و اینا یه مدت گزشت من یه شب که با دوستم تنها بودم النازم خونه باباش بود گفت امشب بگو من کار دارم تو برو النازو بیار از خونه پدرشو منم میرم خونه منم همین کارو کردم گفتم به بهزاد همچین چیزی اونم که خیلی خوشحال بود برق تو جشاش میزد گفت خوب کاریم بکنم گفتم آره یه ساعتو نیم وقت دارید حتما باهاش حال کن ولی رابطه جنسی اصرار نکن چون موهایه