نمیدونم دیت چندم بود تو خیابونای هاشمیه مشهد دستامو گرفتی؛ مح | Private Date
نمیدونم دیت چندم بود تو خیابونای هاشمیه مشهد دستامو گرفتی؛ محکم رفتیم شام خوردیم چقد بودن کنارت خوبه حمیدمن چقد خوشحالم که تورو دارم هرچی میگذره بیشتر پی میبرم که بودنت چقد حالمو خوب میکنه مثل خون تو رگای من شدی خوشحالم باوجود اون همه سختی و مشکلات کنارهم موندیم و الان دارمت .. خیلی خوشحالم بمونی برام یکی یدونم :)