متن زیر بنا به ملاحظه نبود متون صریح تاریخی، در وبلاگ نویسنده | حذف شده
متن زیر بنا به ملاحظه نبود متون صریح تاریخی، در وبلاگ نویسنده حدود همگانی میگیرد. و به نام لایههای پنهان تاریخ صورت نگارش میگیرد.
غلامحسین عباسی دزاشیبی ارسال: آزاده عباسی دزاشیبی
در یکی از ماههای اخیر چندین تن از بزرگان تاریخ و ادب شنونده استدلال فرزانهای از اهالی ایروان (ارمنستان) می شوند و در کلام زیر با حقیقتی کمتر مطرح آشنا میگردند. به لحاظ اهمیت تاریخی در سایت (دیلمان) باز تکرار میگردد، تا ضرورتاَ منبع و مأخذ تاریخ آن سرزمین سراپا قیام قرار گیرد: « کاوش قرابت میان زبان دیلمی و یکی از گویشهای (کردی) در اورامانات برنامه شاخه زبانشناسی کردی (ایرانی) میباشد که در پایان نتایج شگرفی را به میان میآورد و جامعیت و صحت آن به تایید آکادمی زبانشناسی ایروان میرسد و طرح عمومی میگیرد و لحاظ دسترس میشود. این تحقیق بر قرابت نزدیک این دو زبان صحه میگذارد و آنرا با تحقیقات گویش(شهمیرزادی) در سمنان مرتبط میکند و خوانده دیگری به آن میافزاید. گوینده هر سه گویش را با ریشههای مشترک به یک قالب میبرد و فاصله جغرافیایی بر میگیرد و بر یک فصل مینشاند و رای همخونی میآورند.» استاد، زبانشناسی را به حوزه تاریخ میبرد و نکته بر لوح قرابت میکند و نتیجه بر مبنا میخواند. «واژه (کرد) مصداق به لغت (قومیت) نمیبرد و با آن همراستایی نمیگیرد و مستتر معنی شبانکاره میباشد و تاریخ نیز آنرا گواهی میکند. واژه کرد (شبانکاره=شبان+کار/کاره) نام واژههای عمومی و فراگیر در زبان فارسی میباشد. تاریخ واژه کرمانشاه نمونه معنا میکند و کرمان به (نشان) مسقط الرس در نشستگاه جدید (کرمانشاه) میشود. نکته مهم آنکه طوایف بعد از اسلام به مدار ناموری میآیند و حوزه جغرافیایی در قلمرو تعریف برجسته میکنند، زیرا تاریخ تنها تا پیش از آن دو قوم را رسمیت میدهد. پارتها در شرق و مادها در غرب و خط منصف فرضی (شمال–جنوب) را میتوان در (ری) بنا نهاد .» معرف در ترجمان نقلی بی قصد حواشی از اندیشه را برای پردازش به متن میراند. در این باب به گمان خدشهای به اصالت نقلی وارد نیامده است. الحاقیه زیر را نویسنده بدرقه استاد فرزانه مینماید وگفتار را به پایان میبرد. دیلمیان از دوردستهای تاریخ میآیند وگروههای بزرگی از برادران(سکایی) خویش را راهی هندوکش مینمایند و خود (دیلمیان-سکایی) در کوهستانهای شمال کویر مرکزی(منتهی به کاسپین) غرب را امید پیمایش راه میکنند. میآیند–میمانند–میآفرینند– و قدرت را به فتح حکم میکنند. رای به قاعده ایمان تثلیث (زروان-اهورا-اهریمن) میگذارند و تاریخ و فرهنگ به فرمان میآورند بر جای مینشینند و دیلمان را جغرافیای کوهستان جنوب غرب کاسپین مینمایند و همت ادامه راه میگیرند و شهریت (سقز) بنا مینهند و از قرارگاه (کریمه) فاتح بالکان میشوند و عظمت اروپا را مسخر آینده میکنند ونامها به فرهنگ ایران زیبنده سرزمینهای مفتوح مینمایند. در سواحل اطلس آرام میگیرند و نبردهای آینده به مهیا میآورند. در اینجا کلام دیگر استاد برجستگی می گیرد. «دیلمیان تنها – بله - تنهای تنها به فتح بغداد نایل میآیند. کاری بی تکرار در تاریخ اقوام و ملل در هر نقطهای از جهان ». گرفتاریها در پی القائات معاندان پدید میآید. آل احمد، طالقانی(حجازی) و بیگانه با فرهنگ و تاریخ ایران زمین، بحث (تات )به میان میآورد و کلام به فرهنگ زبانی موازی هدایت میکنند و نیمای گرجستانی گرفتار در شعر و سیاست راه به بیراهه می برد و از اصل به دور میافتد و لذا بنایی ناهمخوان پدید میآید و عارضه راه آینده میشود. اگر همتی به کار میآید، زیرساخت اندیشه علمی می خواهد. بنابراین اکتفای به جمعآوری پراکندهها، نتیجهای نمیدهد. نویسنده ازمطالعات حاشیهای به این وقوف بیتردید می رسد که زبان دیلمی یکی از مخازن (بکر) زبانهای ایرانی- اوستایی میباشد و با زبانهای سانسکریت (سرودههای ریگ ودا) و گویش مقدم بر (اوستا) قرابت مییابد و بر پیهای آنها استواری میگیرد. اگر بی اطلاعی، بادهای زهرآگین را به قله های روشنایی زبان دیلمی میراند. زمان دروازهای بر(ناشناختهها) میگشاید و فروغ فراز آینده میکند؛ زبانها در گردونه محاورات عمومی پالایش میگیرند. طبیعت جغرافیایی این حق را از زبان دیلمی دریغ و با حفظ اصالت، در صندوق (امانت) تمدن بشری به آینده رسانده و میراث گرانبهای فرزندان آن بیباکان تاریخ نموده است.