و گناه ما این بود که عشق اولشان نبودیم. برای همین چشمهایمان ب | ♾Delirium♾
و گناه ما این بود که عشق اولشان نبودیم. برای همین چشمهایمان به نظر زیبا نمیآمد و بدخلقی هایمان روی چشمهای کسی جا نداشت، برای بودن و ماندنمان زمین را به آسمان ندوختند و هیچ کاری برای ثابت کردن دوست داشتنهایشان انجام ندادند، تار موهایمان قافیهی شعر و غزل نشد و صدایمان تسکینِ دردهایشان... ما عشق اول نبودیم؛
وگرنه... برای دیدنمان لحظه شماری میکردند و برای لمسِ آغوشمان پیش قدم میشدند، تنها نمیماندیم، یادِ یک نفر خودمان را از یادمان نمیبرد، بغض قورت نمیدادیم، اشکهایمان دیده میشد، دوستت دارمهایمان به گوششان میرسید و سهممان میشد خواسته شدن.