Get Mystery Box with random crypto!

تهران مصور ، ۱۴ تیر ۱۳۴۲ ، نارملا رفت سپیده دم روز جمعه گذشت | Delvareha مروری بر تاریخ ترانه

تهران مصور ، ۱۴ تیر ۱۳۴۲ ، نارملا رفت

سپیده دم روز جمعه گذشته نارملا ، هنرپیشه ای که از طرف روزنامه نگاران لقب «دختر غم »به او داده شده بود با هواپیما عازم آمریکا شد . در فرودگاه جز پدر و چند تن از اقوام و یکی دو نفر از نزدیک ترین دوستانش کسی دیگر دیده نمی شد زیرا نارملا خودش این طور خواسته بود . وی به نزدیکانش گفته بود که من طی یکی دو سال اخیر از دست کسانی که ظاهرا خود را طرفدار و هوا خواه من می دانستند آنقدر زجر و ناراحتی کشیده ام که ترجیح می دهم رفتنم بدون سر و صدا باشد .

چرا نارملا به آمریکا رفت؟

«نارملا الایس» از یک سال قبل تصمیم خود را برای مسافرت به آمریکا گرفته بود . او در آمریکا اقوام زیادی دارد که نزدیک ترین آنها برادران و خواهرانش هستند که آمریکایی می باشند . نارملا به دعوت خاله خود که از چهل و چند سال قبل تاکنون مقیم کالیفرنیا می باشد به آمریکا رفت و به طوری که اظهار می داشت مدت اقامت او در آمریکا بین شش ماه تا یک سال به طول خواهد انجامید . نارملا الایس که علاوه بر دختر غم لقب نارملا عروسکه از طرف دوستداران خود گرفته بود در خلال مدت اقامت خود در آمریکا یک دوره کلاس هنرپیشگی و در ضمن خوانندگی و موزیک خواهد دید . خواننده « بده دستت تا ببوسم برای آخرین بار» به خبرنگار هنری ما گفت : حداکثر یک سال در آمریکا به تحصیل مشغول خواهم شد .
وقتی از او سئوال شد چرا به شما «دختر غم » لقب داده اند موجی از اندوه چهره زیبای او را فرا گرفت ، چند قطره اشک در چشمانش حلقه زد و ناگهان عقده دلش باز شد . نارملا گفت: از من می پرسید چرا به من دختر غم لقب داده اند ؟ آن کسی که این لقب را به من داد از نزدیک ترین دوستانم بود . او شاهد رنج ها و ناراحتی های من در خلال سه سال اقامتم در تهران و در محیط هنری ایران بود .
نارملا راست می گفت .من هم شنیده بودم که او نه فقط طی این سه سال بلکه طی بیست و دو سال زندگی خود همواره با غم آشنا بود . وقتی طفل خردسالی بود پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و نارملا دور از مادر نزد پدرش زندگی می کرد . پدر نارملا همه نوع فداکاری را برای تربیت دخترش به عمل می آورد ولی آیا یک دختر خردسال به مادر احتیاج نداشت؟ تا در رضاییه بود همواره در محیطی غم انگیز به سر می برد هنگامی که به تهران آمد تا با ورود به عالم هنر زندگی تازه ئی را آغاز کند مشکلات دیگری در مقابلش قرار گرفت که اثرات آن غم ایام طفولیت او را ناچیز ساخت.
نارملا بر اثر تحمل ناملایمات گوناگون به کمتر کسی اعتماد داشت ، او همیشه ناراحتی های خود را در سینه اش مخفی می کرد و همین موضوع بیشتر باعث رنج و ناراحتی او می شد . نزدیکان او به اندازه ئی از رفتن او به جهان هنر ناراحت بودند که علنا می گفتند اکنون که نارملا قدم از لجن زاری به نام محیط هنری بیرون گذاشته است ای کاش دیگر به این لجن زار برنگردد .

فقط پدرم

روزی که نارملا می خواست تهران را ترک کند بیش از هر کس برای پدرش ناراحت بود زیرا پدر هفتاد ساله اش جز او فرزند دیگری در ایران ندارد . بچه های دیگر او همه متولد آمریکا و تبعه آن کشورند . در حالی که مادر نارملا از شوهر سابق خود چند دختر دیگر دارد که آنها می توانند جای خالی کوچک ترین دخترش را تا اندازه ای پر کنند . نارملا در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود پدرش را به دست یکی از دوستان نزدیک خود سپرد و گفت: سعی کن هیچ وقت تماست را با او قطع نکنی زیرا او در غیاب من بعد از خدا فقط به محبت تو نیاز مند است .

از شش ماه قبل نارملا جز در موارد استثنایی از خانه خارج نمی شد . قراردادهائی را که برای بازی در فیلم ها نزد او می آوردند رد می کرد . زیرا تاکنون در هر فیلمی که بازی کرده بود پول او را بالا کشیده بود به همین جهت تهیه کنندگان فیلم او را به پاشیدن اسید به صورتش و غیره تهدید می کردند ولی نارملا تصمیم خود را گرفته بود. او می خواست موقتا هم که شده از محیط هنری ایران دور شود . موفقیت او در اجرای آواز دو صدائی با عارف موجب حسادت برخی از رقبایش شده بود به طوری که مدت ها سعی کردند این دو را از ادامه همکاری با یکدیگر منصرف سازند و بالاخره هم توانستند اختلافی عمیق بین این دو بوجود آورند تا جایی که در جراید به هتاکی به یکدیگر پرداختند . نارملا در تمام مدت که خوانندگی می کرد جمعا ۲۲ آهنگ از او روی صفحه ضبط شده که تعدادی از آنها در بازار است و بقیه به تدریج به بازار خواهد آمد .

از بهترین آهنگ های او که هنوز به بازار نیامده ، «خداحافظ» ، «شاید» و «خاطره ها » است که با باند معروف ایتالیایی «به به ا به به » ضبط کرده است .