نخستین بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و هم | 『ᴅᴇᴘᴇɴᴘᴇɴᴄʏ』
نخستین بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه چیز و همه کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی ها و تصاحب ها، نگاه عاشقانه به زندگی دارم، از هر چه هست، تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می کنم. این است نظام عشق: هیچکس نبودن!
خدا بود و با او هیچکس نبود در خود نظر کرد و با یک نظر، یک دل نه صد دل عاشق خود شد هم ناظر بود و هم منظور و محصول این عشق هجده هزار عالم شد