2021-10-09 01:04:01
درسگفتار تفسیر جهان بهمثابه تغییر جهان
هگل و فلسفۀ سیاسی افلاطون
حامد صفاریان
دو عبارت «تفسیر جهان» و «تغییر جهان» و ارتباط ایندو با یکدیگر بازمیگردد به یکی از برنهادهای مشهور مارکس در «برنهادهایی دربارۀ فویرباخ» که به «تز یازدهم» شهرت یافته است. مارکس «تز یازدهم» را اینچنین آغاز میکند: «فیلسوفان جهان را تنها به انحاء گوناگون تفسیر کردهاند، اکنون آنچه اهمیت دارد تغییردادن جهان است». بدینترتیب مارکس دوگانۀ تفسیر جهان و خود جهان را در یک وضعیت تضاد و منفک از یکدیگر لحاظ میکند و درست در همین نقطه گرفتار گونهای یکسویگی میشود. این یکسویگی در فعل «تفسیرکردن» که مارکس آن را بکار برده است بیش از هرجا خود را آشکار میکند و راه مارکس درست در همین نقطه از فیلسوف مورد علاقه (و همهنگام مورد انتقاد) او، یعنی هگل، جدا میشود. هگل اعتقادی به «تفسیر جهان» ندارد، بلکه فعل «شناختن» است که برای هگل در رابطه با جهان مرکزیت و موضوعیت مییابد. از منظر فلسفۀ هگل «شناخت جهان» (و نه «تفسیر جهان») عین «تغییر جهان» است، چراکه «شناخت جهان» برای هگل نه شناخت ما از جهان (همان تفسیر) بلکه شناخت خود جهان از جهان، یا به بیان دقیقتر، همان خودشناسی روح، است، چراکه فرایند شناخت چیزی نیست جز فرایند دیالکتیکی صیرورت روح، یا به بیان دیگر همان «تغییر جهان».
شاهکلید فهم یکیوهمان بودن شناخت جهان و تغییر جهان در نزد هگل برنهادی است بسیار مناقشهانگیز که هگل آن را در پیشگفتار کتاب «طرحبنیان فلسفۀ حق» آورده است: «هرآنچه خردی است، همان واقعیت بالفعل است؛ و هرآنچه واقعیت بالفعل است همان خردی است.»
فهمِ شایستهٔ بنیانهای ساختاری این برنهاد متافیزیکی-منطقی در گروِ مراجعه به علم منطق هگل است، اما همین که هگل این برنهاد را در پیشگفتاری بر فلسفۀ حق، یعنی بر فلسفۀ ساحت روحِ ابژکتیو، یا به بیاني امروزیتر، بر «فلسفۀ سیاسی» خود، طرح کرده است، نشان از اهمیّت این برنهاد در خود فلسفۀ سیاسی نیز دارد. حال اگر به موضعِ درج این برنهاد در پیشگفتار طرحِبنیانِ فلسفۀ حق نظر افکنیم، میبینیم که هگل پیش و پس از این برنهادۀ دالّ بر یکیوهمانبودگیِ خِردیّت و بالفعلیّت، بهصراحت از افلاطون و رسالۀ جمهورِ وی اسم میبرد. به این ترتیب، هگل این برنهاد را در حوزۀ روحِ ابژکتیو و فلسفۀ سیاسی، در نسبتي ایجابی و همچنین سلبی با فلسفۀ سیاسیِ افلاطون نیز قرار داده است، که این امر به نوبۀ خود شایستهٔ درنگ است.
در این دوره میکوشیم خوانشِ ویژهٔ هگل از فلسفۀ سیاسیِ افلاطون، و همچنین نقدِ او به این فلسفه را با مراجعه به متن آلمانی آثار هگل از نظر بگذرانیم و آن را بهطور مشخّص در پرتوِ همین برنهاد، که بر یکیوهمانبودگی خرد و واقعیّتِ بالفعل قائل است، مورد بازخوانی قراردهیم.
در این سفر فلسفی از مارکس تا هگل و از هگل تا افلاطون با ما همراه باشید.
لینک مستقیم ثبت نام در دوره.
شروع دوره: شنبه 24 مهرماه
هر هفته شنبهها ساعت 18 الی 20 به وقت ایران
5.3K viewsedited 22:04