Get Mystery Box with random crypto!

«پروانه‌ها مرا بلعیدند» شاید برنده جایزه بخت‌آزمایی بشوم شاید | دیالوگـرام

«پروانه‌ها مرا بلعیدند»

شاید برنده جایزه بخت‌آزمایی بشوم
شاید دیوانه شوم
شاید انتشارات هارکورت بریس تلفن کند
یا شاید اداره بیمه بیکاری
یا آن لزبین خرپولی که بالای تپه زندگی می‌کند.
شاید تناسخی در کار باشد که قورباغه شوم
یا کیسه پولی به اندازه هفتادهزار دلار در حمام بیابم.
من به کمک نیاز دارم
من مردی نحیفم
که توسط درختان سبز
پروانه‌ها
و شما
دارد خورده می‌شود.
بچرخ، بچرخ.
چراغ را روشن کن.
دندانم درد می‌کند.
دندانِ روحم درد می‌کند.
نمی‌توانم بخوابم.
دعا می‌کنم
برای مردگان
برای موش سفید
برای موتورهای در حال سوختن
برای خون روی روپوش اتاق عمل.
من گیر افتاده‌ام.
زوزه‌های وحشیانه می‌کشم.
بدنم آنجاست و چیزی جز من پرش نکرده است.
منی که در میانه خودکشی و پیری گیر افتاده‌ام.
هم‌پای جوانان در کارخانه‌ها خرحمالی می‌کنم
جوش می‌آورم
و سرپرستمان پوزخند می‌زند.
شعرهایم فقط پنجه‌هایی‌ست که به کفِ قفس می‌کشم.


چارلز بوکفسکی
ترجمه‌ی مهیار مظلومی

Photo: Larry Burrows - Khe Sanh, April 1968

@charles_bukowski_poetry
@DIALOGUEGRAM