ندانی که ایران نشست منست /
جهان سر به سر زیر دست منست
هنر نزد ایرانیان است و بس /
ندادند شیر ژیان را بکس
همه یک دلانند یزدان شناس /
به نیکی ندارند از بد هراس
چنین گفت موبد که مرد بنام /
به از زنده دشمن بر او شاد کام
اگر کشت خواهد تو را روزگار /
چه نیکو تر از مرگ در کار زار
همه روی یکسر بجنگ آوریم /
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم