اغلب اوقات، بازاریاب ها تو این مفهوم گیر می کنن. دچار این استر | Digital syndrome
اغلب اوقات، بازاریاب ها تو این مفهوم گیر می کنن. دچار این استرس می شن که چه جوری پیامشون رو کامل و بدون نقص انتقال بدن، آیا تو این داستان تونستن همه ی موارد مربوط به کسب و کارشون رو بیان کنن یا نه؟
آیا باید مشاور استخدام کنید؟ اگه یه مهندسین اونوقت باید چه کاری کنین؟ آیا محکوم به فنایین؟
خیلی به این فرایند فکر نکنین! داستان برند همون چیزیه که ما به طور نرمال انجام می دیم، ولی اغلب اوقات حتا خودمونم متوجه نمی شیم که داریم این کار رو انجام می دیم.
بازاریاب ها باید در طول سالیان به گفتن داستان برندشون ادامه بدن و با تجربه های شخصیشون ادامه ش بدن. سوزان گالنیوس از فوربس
مشکل اینه که نوشتن محتوای آنلاین کار سختیه. داستان ها در ترجمه گم می شن، جذابیت برندمون در این نوشتار آنلاین برای مخاطب از دست می ره. و گیر می کنین که چه جوری توضیح بدین چه کار می کنین و چه دردی از مشتری رو دوا می تونین دوا کنین.
پس چرا اجازه ندین مشتری براتون داستان برند رو بگه؟
سایت کلاریتی این کار رو انجام داد، این ساین محلی بود برای افرادی که به دنبال مشاوره برای کسب و کار می گشتن و ایده هاشون رو به اشتراک می ذاشتن. شما از این سایت هم می تونین ایده بگیرین و هم کسب و کارتون رو گسترش بدین. این سایت فقط به درد استارت آپ ها نمی خوره، سایت بزرگ salesforce ویدئوهای افراد موفق رو تو پینترست خودش بازنشر کرده. این افراد موفق به وسیله ی استفاده از همین سایت به موفقیت دست پیدا کردن.
داستان برندتون چیزی بیشتر از اون داستانیه که شما در وب سایتتون برای مشتری ها تعریف می کنین. بیتشر از چیزی که در وبلاگ و صفحات وب سایتتون به اشتراک می ذارین. این داستان نحوه ی انتقال پیامتون، ارزش هاتونه که به مرور به مشتری تزریق می کنین و باعث می شین اونا در موردتون اون چیزی رو بگن که خودتون می خواین.
خیلی خوب، شما توجیه شدین! ولی حالا منظورمون چی بود از این همه حرف؟ همچنان برای نوشتن این داستان و متن تبلیغات برای برندتون نمی دونین باید چه کار کنین پس با من بیاین…. https://telegram.me/joinchat/Be0TnD7GVqCsF4Oe95MmqQ
