بعضی از استرسا خوبن ها ؛ مثلا اون استرسی که باعث شه دغدغه درس  | دیوارمهربانی کنکور

بعضی از استرسا خوبن ها ؛ مثلا اون استرسی که باعث شه دغدغه درس خوندن و رسیدن به هدفتو پیدا کنی خوبه … اما امان از استرس های بد

طرف رفته یکی دو تا آزمون قلمچی داده و چون ترازاش خوب نشه یه استرسی گرفته که داره مثل بید می لرزه ، بزاریش کنار ویبره موبایل ، باهاش از شدت لرزش مسابقه میده … اونوقت نمیاد حداقل از روش درستش با این قضیه برخورد کنه … با خودش بگه

اولا ، آزمون های قلمچی آنچنان استاندارد نیستن که ؛ توی کنکور سوال ساده کنار سخت میاد ، توی قلمچی همش سخته … دوما سوالای قلمچی مبحثی هست و مجبوره بیشتر بازشون کنه ، اما کنکور از اون مباحث یه چیزای تقریبا تیپیک تر میاد … سوما کسی ترازش خیلی خوب میشه که سه سال با همین سبک پیش رفته باشه ، نه منی که دارم تازه یاد میگیریم تست و کنکور چیه

و مهم تر از همه ، من دارم این آزمون رو میدم تا بفهمم کجای کارم اشتباست … تراز لعنتی به چه دردم می خوره آخه ؟

اگه میانگین درصدام سی شده و همه درسا رو خوندم ، بشینم آزمونو تحلیل کنم و سوالاش رو بفهمم و توی خونه حل کنم ، نکاتش رو بنویسم …. همین که توی خونه هم آزمون رو به صد در صد فهمیدن برسونم یعنی کارمو درست انجام دادم و مطمئنا بیشتر از قبل آزمون یاد گرفتم و توی آزمون بعد درصدام بیشتر میشه

چرا آخه ما با دیدن ترازهای کم وحشت می کنیم ؟ چرا تراز شده برامون نون و آب ؟ آقاجان ، هدف شما از دادن آزمون آموزش مگه نیست؟ مگه این نیست که یکم درسا رو بخونی ، بری تستا رو بزنی ، مهارت آزمون دادن پیدا کنی؟  چرا سر تراز بیخودی خودتو اذیت می کنی

تو همه درسا رو بخون ، برو آزمون بده … هر درصدی زدی ، هر ترازی گرفتی باید برگردی توی خونه و همه درسا رو تبدیل کن به صد … اونم با یه تحلیل آزمون خوب … دیگه نمی خواد که روزی نیم ساعت توی سر خودت بکوبی که چه شد آنچه شد … !
@divarmehrabanikonkori