Get Mystery Box with random crypto!

#داستانهای‌سوتیهای‌من چالش مچ گیری دوران نامزدی ما خیلی سخت | دیونه خونه 😜

#داستانهای‌سوتیهای‌من

چالش مچ گیری

دوران نامزدی ما خیلی سخت بودش، شوهرم توی خونواده ی نظامی و مذهبی بزرگ شده بود طوری که حتی دستمم نمیگرفت خیلی اعصابم بهم میریخت که چرا انقدر بهم بی میله خلاصه که بعد چندی آشنایی و رضایت دوطرفه محرم شدیم و یه صیغه خوندیم، یه شب که رفتم خونه مادرشوهرم فکر نمیکردم شب و قراره بمونم که به اصرارشون موندم وقت شببخیری شد و طبق معمول داخل یه اتاق جداگونه رفتم که بخوابم، چون نمیدونستم قراره بمونم شلوار لی پوشیده بودم و خیلی تنگ بودش منم ناچارا شلوارمو دراوردم و داخل اتاق که دستشویی بودش منم با همون پاهای لخت که منتهی یه پیرهن داشتم که بلندیش تا اواسط رونم بود رفتم دستشویی چشمتون روز بد نبینه بیرون که اومدم آقامون روی تشک دراز کشیده بود و ...


#خاطراتوسوتیهای_من
برای خوندن ادامه ی سوتیهای من بزن روی لینک و جوین شو
https://t.me/joinchat/AAAAAFMiMc41g8ns6IdfVA