سورن کییرکگور، فیلسوف و منتقد نامآور دانمارکی، مینویسد: «امید اشتیاق به [ساختن] امر ممکن است.»؛ جملهای ساده که عمق رابطه انسان و امید را نشان میدهد. امید با آرزوپردازی خیالی فرق دارد از این جهت که آرزوهای خیالی دستیابی به وضعیتی را نشانه میگیرند که در واقعیت ممکن نیستند اما امید همان نیرویی است که با فهم شرایط و امکانات موجود در پی ساختن و به واقعیت درآوردن ایدههای امکانپذیر است. امید با خوشبینی نیز تفاوت بسیار دارد از این جهت که خوشبینی معطوف به تغییر سادهانگارانه نگرش ما به وضعیت حال است؛ انسان خوشبین و مثبتبین تنها چیزی را که تغییر میدهد تفسیر و نحوه نگاه کردنش به محیط و شرایط است اما امید نیروی تغییر وضعیت حال به یک وضعیت بهتر است. امید هرگز با بیعملی سازگاری ندارد، با منتظر نشستن نسبتی ندارد، با بیتفاوتی در تضاد است و تنها در عمل هدفمند و روشمند عقلانی تجلی مییابد. امید عین تلاشگری برای ساختن است. از طرفی امیدواری مثل داشتن سرمایه نیست که انسان مالک یا صاحب چیزی باشد بلکه عنصری جداییناپذیر از هویت انسانی است و ما در مقاطع و شرایط مختلف زندگی فرصت میکنیم این امید را تمرین کنیم و یاد بگیریم و برویانیم. وقتی گفته شد «امید بذر هویت ماست» نه صرفا به معنای این است که امیدواریم بلکه یعنی آنکه هستیم، خود رویش امید است. اما امید یک مشخصه فردی یا فضیلت شخصی نیست بلکه یک وظیفه اخلاقی و یک ضرورت اجتماعی است. امید یک وسیله تزیینی برای زیباتر جلوه دادن ما نیست بلکه مسوولیتی سنگین است که همه ما به عنوان انسان باید آن را بپذیریم و برای انجامش تلاش کنیم. در عرصه سیاسی و اجتماعی امید یعنی نگاه کردن به وضع و امکانات موجود و بهترین گزینهها را انتخاب کردن و ادامه دادن راه با آن بهترینها. در امر سیاسی امیدواری با انتقاد از وضع موجود شروع میشود؛ از اینکه انسان میخواهد اوضاع را به نفع یک آینده بهتر تغییر دهد. برای همین است که آنها که در پی شکستن و سوزاندن امید مردم هستند، آنها را به عقب دعوت میکنند. اما انسان امیدوار به عقب برنمیگردد بهویژه به آن گذشته نهچندان دوری که شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی چیزی جز افق آشوبناک یک سیاهچاله شوم نبود. اما آنها که از سیاهی آن سالها جان سالم آوردهاند، وظیفه دارند تسلیم نشوند و نگذارند جامعه به آن دوران بازگردد و همواره در ساخت آیندهای شادتر و بهتر و باشکوهتر و امنتر بکوشند. انسان امیدوار،تسلیم کسانی که میخواهند ریشه امید و تدبیرگری عقلانی را بخشکانند نمیشود. از همین جهت است که هرگاه در مقام تصمیمگیری سیاسی- اجتماعی قرار میگیریم باید درست انتخاب کنیم و فریب وعدههای غیرممکن رنگارنگ تهی را نخوریم. از طرفی از بیعملی و بیتفاوتی هیچ چیزی جز درد و غم و فلاکت و مرگ حاصل نمیشود. ما موظف به انتخاب هستیم، انتخاب آنچه در چارچوب وضعیت موجود آینده بهتری را رقم میزند و در این مسیر حتی یک رای و نظر میتواند سازنده باشد. انسان امیدوار میداند که با یک انتخاب کارش تمام نمیشود بلکه انتقاد و انتخاب و ساخت و ساز همواره ادامه دارد. حرف آخر اینکه امید عجیبترین عنصر زندگی انسان است. چرا که قویترین نیروی تغییر اجتماعی و سیاسی است اما در نامساعدترین شرایط ممکن در انسان شکل میگیرد. انگار که آخرین بذر گرانقدری باشد که در سیلابی رها شده است. امید همواره از خاکستر ناامیدی مطلق چون ققنوس بلند میشود. در این شرایط دشوار و حساس، بیتفاوتیها و تردیدها را باید حلوفصل کرد و برای ساختن آنچه حق ماست با تدبیر و عقلانیت دست به عمل و انتخاب زد، وگرنه برایمان ناگوارترینها را انتخاب میکنند. #امیدبذرهویت_ماست #امید #انگیزه @dkhosroyar