Get Mystery Box with random crypto!

۱۲ تیر ۱۴۰۰ چند ماهیست که گریه های شبانه برایم تبدیل به برنام | تراوش های یک ذهن بیمار

۱۲ تیر ۱۴۰۰

چند ماهیست که گریه های شبانه برایم تبدیل به برنامه منظم زندگی شده ، تناقضات فکری و روحی به جانم افتاده و ارام ارام احساس حذف شدن میکنم
نمیدانم حذف شدن از ادم ها ، از زندگی یا هر چیز دیگر
نشانه افسردگیست یا نه نمیدانم ولی خسته شده ام از خنده های بدون پشتوانه ، خسته شده ام تظاهر به خوب بودن سختی انجاست که نهی شده ام از ناراحتی و غمگین بودن

نمیدانم از کجا شروع شد این حس تنفر نسبت به ناراحتی اما میدانم که باعث سرکوب کردن تک تک احساساتم شده

غمگینم ولی نباید غمگین باشم از ترس فراموشی و ادامه دار بودن

خوشحالم ولی نباید خوشحال باشم از ترسی سطحی و مجنون بودن

خشمگینم ولی نباید خشمگین باشم از ترس ناراحتی دیگران

و باز هم ناراحتم از ترس سرکوب کردن احساسات

هر روز و هرشب به تمامی این ها فکر میکنم و در نهایت بعد حلقه های نامتنهایی گریه ام میگیرد