منتظرت بودم .. منتظرت بودم . . . +بی تو اندوهِ جنوبم ، جنونم م | |•2چار🌿

منتظرت بودم ..
منتظرت بودم . . .
+بی تو اندوهِ جنوبم ، جنونم مثلِ کارون
صدای سنجُ دمامُ نی انبون
بی تو شلیک گلولم به یک نخل
و تمامم مثل اَروند
من غم انگیزترین ظهر دوشنبه اَم
بی دلیلم ؛ بی رفیقم
مثل یک ماهی دودی بی حشو
ها کوکا خوشت اومد؟
بی تو افیون رفته تو خونم
نه تو خونه ام ، تو خونم
بزار این بار براشون اَز تو بخونم." "
بش میگفتم جوووونم و جنوووونم(:
و جنوبم لبِ کارون براش شعر میخوندم عربی
پاش میوفتاد اُم کُلثوم میخوندم
تا که اَخم میکرد
براش فارسی میخوندم
از عشق براش دور موهاش شعر میگفتم
رنگ موهات منُ برد تو نخلا پیش خارک رطبُ خرما
اَی به قربون چشات. . .
اَی به قربون چشات که منُ برد به کافه های لبِ آب آبادان
لِبات ؛ شکرُ قندُ نبات
حرف میزد میریخت بهم شعر و وزنُ ادبُ شعرُ کلام.
قدُ بالا تکبیر ؛ صدایی که پیچید تو خرداد از منارِ بلند جامع تو خرمشهر
دستاش
ظریف و نازُ با مسما مثلِ سیم تویِ عود
خوشکل و ریز و خوش آوا
بش میگفتم جونم
و جنوووووونم و جنوووبم اما... زمونه تیر و ترکش و خمپاره و از این عشق فقط موند "تعهد"
و یک عاشق کولیی که هر روز صبح میره پیش کارونُ میگه. . . .