• آدمیزاد از سنگ که نیست ناخوداگاه ذوق میکند وقتی میفهمد ع | دَّوّ خَِـَّ℘طِّـٖٖـۘۘـُِ شَِـُّ℘ـعـٖٖـۘۘـرُِ
•
آدمیزاد از سنگ که نیست ناخوداگاه ذوق میکند وقتی میفهمد عزیزِ دلِ کسیست، عشق کسیست، دار و ندارِ و همیشگیِ کسیست... از یک نوع اعتماد به نفس منحصر به فرد حرف میزنم، از این که وقتی به کسی عشق میورزی یا حتی تظاهر میکنی عاشقی، او بی آنکه بخواهد بال در میآورد، پرواز میکند. میتواند سرش را بالا بگیرد و توی دلش بگوید من فلانی را دارم، فلانی من را دارد. میدانی این "داشتن" میشود نقطهی قوت آدم... و تو عزیزِ دوست داشتنی اگر شدی نقطهی قوت یکی، اگر عزیزش کردی، اگر پروازش دادی بیا و به رسمِ معرفت بعدها با هزار و یک بهانهی موجه و غیر موجه پر پروازش را نچین، آب پاکی را روی دستش نریز. آدمیزاد از سنگ نیست ولی گاهی شبیه سنگ در حصارِ از خود بیگانگی میپوسد، ترک میخورد، میشکند.