#پارت_واقعی با چشم های گشاد شده نگاهی به شاهین میندازم که اشا | دختــ❤ـــــر دردونــ0oــه
#پارت_واقعی
با چشم های گشاد شده نگاهی به شاهین میندازم که اشاره ای به امین میکنه که واردم کنه.
دستش رو به #پایین تنم میکشه؛
آه خفه ای از بین لب هام بیرون میاد و کمرم و می کوبم به تخت.
سه تاشون باهم جونی میگن؛امین #سینه هام و توی دستش میگیره و فشار میده که از درد جیغی میکشم.
شاهین #اسپنکی به باسن لختم میزنه و به امین میگه:
_#جرش بده داداش؛هرزه خانوم و تا صبح پاره کنید.
چشمی میگن و بلافاصله شاهین از جلو و امین از پشت واردم میکنن چشم هام از درد گشاد میشه که شاهین #پایین تنه شو و در میاره و رو رو به روی دهنم قرار میده و عربده میکشه:
_زبون بزن #هرزه دوزاری...
عقی میزنم که امین جونی میگه و رو روی شکمم خالی میکنه.
شاهین گوشی شو بالا میاره و رو به امین میگه:
_داداش عقب جلو کن میخام فیلم بگیرم؛
آه...آههه.
ملحفه رو از درد چنگ میزنم؛با دیدن اسپری تافت دست امین نفسم میره و اشک به چشم هام حجوم میاره...
_دارید چه گوهی میخورید حروم زاده ها...
با صدای سام در ثانی اشک هام خشک میشه و لبخندی روی لبم میاد که...
https://t.me/+FmwgIIZGxic4YzE0
زنش و با سه تا از دوستاش #جر میدن
رمانش ترکونده بچه ها
لطفااااااا زیر 18 سال جوین نشیدد
https://t.me/+FmwgIIZGxic4YzE0