#پارت۲۵ بند لباس خواب و پایین دادم و بازوامو جمع کردم تا سین | دختــ❤ـــــر دردونــ0oــه

#پارت۲۵

بند لباس خواب و پایین دادم و بازوامو جمع کردم تا سینه های درشتم جمع تر بشن
شاهین و رفیقاش با شهوت به سینه هام نگاه کردن .
با ناز و کرشمه شورت نازک و سک‌سیم رو دادم پایین که #اندام‌خصوصی تمیز و‌ سفیدم افتاد بیرون .
_" جوونم چه #زن نازی هستی عروسک...!!
رفتم تو بغلشون نشستم که قربون صدقم رفتن و #هیکل درشت و #زنانه ام رو نوازش کردن .
از حرفای مردای شهوانی زندگیم غرق لذت شدم؛چنگ زدم به شونه شاهین که #گردنم رو میک زد .
ناله ایی کردم و از شدت #داغ بودن تنش نفس نفس زدم .
دوست شاهین سینه هام رو نوازش کرد و #هاله قهوه ایی رنگشو مکید .
خمار و مست نگاهشون کردم که لباس #خواب رو روی تنم پاره کردن .
شورت توری مشکیم روی پوست سفید سک‌سیم شهوتناک بود .
_قربونت برم که انقد طنازی #نازدارم..!!
خودمو روش تکون دادم که #برجستگیش سیخ شد .
طاقت نیاوردن و‌ حمله کردن روی تن بی نقص و #هاتم...!!
هرکی یه گوشه ی #بدنم رو می بوسید و میک میزد
شاهین دوتا سینه های گنده و هوسناکم رو جلوی هم گذاشته بود و سرشو میبرد لاشون و می بویید و #نوکشونو گاز میگرفت .
از شدت درد و هوس آه و ناله میکردم .
#زیرشون پیچ و تاب خوردم که جووونی گفتن و یهویی دست از عشق بازی با تن لعبتم برداشتن و شورتمو از وسط پاره کردن و بدون مقدمه سرشو فرو کرد لای پاهام و زبونی روی #پغنچه لای پام کشید که .....
https://t.me/+FmwgIIZGxic4YzE0
#بیوه_داغ


https://t.me/+FmwgIIZGxic4YzE0
رابطه دکتر مطلقه #نازدار و هیکل #سک‌سی با شاهین و دوستای شهوانیش