مدتی پس از هجرت پیامبر صلی الله علیه وسلم به مدینه منوره و نیز مهاجرت اصحاب به آنجا و تا ایجاد پیمان اخوت و برادری بین مهاجر و انصار، زاد و ولد و افزایش نسل مسلمانان مقطوع بود، از اینرو یهودیان مدینه میگفتند: ما مسلمانان را سحر کردیم و زنانشان نازا شدهاند لذا تا ابد بلا عقب و مقطوع النسل خواهند ماند. مسلمانان نیز هرچند این حرفها را خرافات میپنداشتند مع الوصف شنیدن آنها برایشان ناخوشایند بود.
تا اینکه در سپیده دم صبح یکی از روزهای بهاری، همراه نسیم ملایم سحری و بوی عطر گلهای لالهزار نوروزی و صدای دلنشین مرغ قناری، آوازهی خوش تولد نوزادی در یک خانوادهی مسلمان، در گوش نماز گزارانی که از مسجد بر میگشتند؛ درهم پیچید و مسرت بخش دلها بود.
بله، همه متوجه شدند که امشب از حضرت اسماء دختر حضرت ابوبکر و همسر حضرت زبیر، فرزندی پسر متولد شده است.
پس از قطعی شدن خبر، صدای الله اکبر مسلمانان در کوچههای مدینه طنین انداز شد و جشن و شادی راه انداختند و یهودیان، ماتم زده در لاک خویش فرو رفتند، گویی سرور و شادی در تولد این نوزاد، براعة الٲستهلال آیندهگان است تا مومنان راستین با وجود مبارکش شاد باشند و یهودیان، خشم آلود و پریشان.
این نوزاد را خدمت رسول خدا بردند و اسمش را عبدالله گذاشتند و کامش را با خرما و آب دهان مالید و اولین چیزی که وارد شکمش شد همین آب دهان پیامبر بود.
عبدالله بن زبیر، اولین نوزاد اسلام در مدینه منوره پس از هجرت، وقتی سنش به هفت سالگی رسید خدمت پیامبر آمد و گفت میخواهم به شما بیعت کنم، رسول خدا تبسمی ملیح تقدیم رخسار معصومش نمود و دست بیعت را در دستان نرم و کوچولوی عبدالله انداخت.
پس از بیعت، با عشق و علاقهی بسیار در مکتب رسول الله صلی الله علیه و سلم شروع به قرائت قرآن و تبعیت از سنت پیامبر نمود.
اکثر شبهای سال را در عبادت سپری میکرد، بعضی شبها تا صبح در حالت قیام، شب بعدی در رکوع و شبی دیگر در حالت سجده بود. بعضی و قتها سورههای بقره، آل عمران، نساء و مائده را در یک رکوع میخواند.
آنقدر اهل عبادت بود سیمای اهل سجود و صالحین در پیشانیاش واضح و نمایان شده بود. هشت بار عازم بیت الله شد و آداب مناسک حج را به جا آورد.
به خاطر اینکه بسیار علاقهمند مسجد بود و خیلی مودبانه و بی سروصدا در آنجا عبادت میکرد، وی را کبوتر مسجد نامگذاری کرده بودند.
پس از دستور حضرت عثمان برای نوشتن شش نسخه قرآن و ارسال آنها به ممالک اسلامی، حضرت عبدالله جزو نویسندگان دوره جمعآوری قرآن بود.
در جریان محاصرهی خانه حضرت عثمان توسط فتنهجویان، حضرت عبدالله با فرزندان حضرت علی و جمعی از بنی هاشم، مانع تعرض آشوبگران به خانه حضرت عثمان و مامور آبرسانی و آذوقه به خانواده ایشان بودند.
با، یزید پسر حضرت معاویه بیعت نکرد و مسلمانان پس از مرگ یزید در سال شصت و چهار هجری، به حضرت عبدالله دست بیعت دادند.
علاوه بر زهد و تقوایی که داشت، در سیاست و زمامداری مملکت، مهارتش وافر بود. و در اسب سواری، شجاعت، زور بازو، سخنوری و بلند همتی کم نظیر بود.
در دوران خلافتش کعبه را تعمیر کرد و ایشان اولین کسی بود جامهی ابریشم را بر جدار کعبه پوشاند.
مختار بن عبید ثقفی، مشهور به مختار کذاب؛ در دوران خلافت حضرت عبدالله ظهور کرد و ادعای نبوت داشت و هوادارانش را علیه خلیفه برشوراند و در این نبرد مختار ثقفی، حریف امیرالمومنین بر نیامد و به هلاکت رسید.
سرانجام این یگانهی دوران، در معرض بغض حسودان زمان، در امان نماند و با تنگ چشمی و لئامت، بر وی چشم غضب دوختند. همانطور که بشارت تولدش یهودیان زمان را پژمرده کرد، دوران خلافتش نیز بر مقام طلبان فرومایه خوشایند نبود.
لذا در سال هفتاد و سه هجری حجاج بن یوسف ثقفی آزمند قدرت و ثروت، ناجوانمردانه حملات سنگینی بر حضرت عبدالله آغاز کرد و بر اثر همین حملات، روح کبوتر مسجد النبی بر دیوارههای حوض کوثر نشست و تشنه لبان جرعههای شراب شهادت را نوش جان نمود.