در محضر حضرت مولانا امید از حق نباید بریدن. امید سرِ راه | دوستان
در محضر حضرت مولانا
امید از حق نباید بریدن. امید سرِ راه ایمنیست. اگر در راه نمیروی باری [1] سر راه را نگاه دار.
مگو که کژیها[2] کردم تو راستی را پیش گیر هیچ کژی نماند، راستی همچون عصای موسیٰست، آن کژیها همچون سحرهاست، چون راستی بیاید همه را بخورد اگر بدی کردهای با خود کردهای جفای تو به وی (=حق تعالی) کجا رسد؟
مرغی که بر آن کوه نشست و برخاست بنگر که در آن کوه چه افزود و چه کاست
چون راست شوی آن همه نماند، امید را زنهار[3] مبُر
_________________________ [1] حداقل، اقلاً [2] کجی، انحراف، مقابل راستی، ستم [3] البته