2021-07-24 08:30:00
اگرها و چراها به مناسبت #غدیرخم !
1- اگر از نظر پيامبر صلي الله عليه وسلم علي(ع) خليفه بلافصل است و در غدیرخم انتصاب او به طور رسمي اعلان شده است، پس چرا براي این امر برنامهریزي دقيق و عميق نکرد تا ابوبکر نتواند به راحتي و بدون این که از بينی کسي خون بياید، خلافت را غصب کند؟! آيا پيامبر و علي اينقدر بينش سياسي و كشف و الهام و فراست نداشتند كه حكومت نبوي مصادره ميشود؟!
2- اگر اميرالمؤمنين فرمان خدا را بر خلافت خود یافته است، پس چرا شجاعت، شهامت و عدالت او اقتضا نکرد که یک تنه شمشير برکشد و فرمان و عدالت خدا را جاري سازد؟!
3- اگر جریان غدیر خم مربوط به انتصاب حضرت علي است، پس چرا ایشان که دروازه حکمت و شهر علم نبوي هست، بيان حق را از وقت حاجت به تأخير انداخت؟!
4- اگر علي خليفه انتصابي بوده، پس چرا ابوذر، عمار، سلمان و امثال ایشان که در دین مداهنت نداشتند و در شأن آنان آمده است: «لا یخافون لومة لائم» اعتراض نکردند؟!
5- اگر خلافت علي انتصابي بوده، پس چرا خطاب به ابوبکر ميگوید: غير تو را اولي ندانيم، تو را پيامبر خدا بر امر دین ما پيش کرد، دیگر کي ميتواند که تو را پس اندازد. اشاره به امامت ابوبکر در نماز جماعت به امر پيامبر است.
6- اگر خلافت انتصابي بوده، پس چرا مدت بيست و پنچ سال در نمازهاي فرض پنج گانه، جمعه و عيدین به سه خليفه اقتدا ميکرد و در این مدت خود را زبون و اسير اهل باطل و نفاق قرار داد؟!
7- اگر خلافت انتصابي بوده، پس چرا علي و قوم او (بني هاشم ) که از نظر نيرو و جایگاه اجتماعي و مردمي به نسبت به ابوبکر و قوم او (بني تيم) به مراتب قويتر بودند، به پا نخواستند و از مصادره حكومت جلوگيري نكردند؟!
8- اگر موضوع «بلغ ما انزل اليک» معرفي علي به خلافت است، پس چرا پيامبر بلافاصله از نزول آن، آن را ذکر نکرد؛ زیرا تأخير بيان از وقت حاجت از پيامبر حکيم قبيح است.
9- اگر موضوع آیه بالا همان نصب سياسي است، پس این آیات را که در آن به پيامبر دستور داده شده که در اداره دنياي مردم با آنان مشورت کند، چگونه توجيه ميشود: «وشاورهم فی الامر ».«وأمرهم شوري بينهم»؟!
10- اگر از نظر حضرت علي خلافت انتصابي است؛ پس در جاي جاي نهج البلاغه بر این تأکيد ميكند که حکومت سياسي از طریق بيعت و رأي صورت ميگيرد. به عنوان نمونه اميرالمؤمنين در نامه ششم نهج البلاغه خطاب به معاویه ميفرماید: مردمي که با ابوبکر و عمر و عثمان بيعت کردند، هم بدانسان بيعت مرا پذیرفتند؛ پس کسي که حاضر است نتواند دیگري را خليفه گيرد و آن که غائب است نتواند کردهي حاضران را نپذیرد. شوري از آن مهاجرین و انصار است؛ پس اگر اینان بر امامت کسي گرد آمدند و او را امام خود ناميدند، خشنودي خدا در آن است.
11- اگر خلافت حضرت علي انتصابي است؛ پس چرا در عصر حكومتش آنجا که ميخواهد از حق خود براي خلافت دفاع کند، بر ارزشها و شایستگيهاي خودش تأکيد ميکند نه انتصاب؟! اين كار و خطبههايي نهج البلاغه نگرش ايشان را نسبت به حکومت بيان ميدارد!
12- اگر از نظر حضرت علي، سه خليفه پيش از او سخن پيامبر را به زمين زده اند و حکومت را غصب کردهاند، پس چرا همکاريهاي شگفت انگيز و مشفقانهاي با آنها داشته است؟!
@Doos3Tan
وبسایت | اینستاگرام | تلگرام
2.9K views05:30