اینکه تو در محیطی بزرگ بشی که کاسبی بلد باشن خیلی مهمه و باعث | تکنیک های فروش دوربین مداربسته
اینکه تو در محیطی بزرگ بشی که کاسبی بلد باشن خیلی مهمه و باعث میشه پله های ترقی رو زودتر طی کنی من که کسی رو نداشتم این موارد رو ازش یاد بگیرم اینکه چطور خرید کنیم با چه سودی بفروشیم چطور وام خوب بگیرم به چه نوع افرادی میشه اعتماد کرد و بهشون اعتبار داد دوست یا شریک خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشه و یا چطور از شکست های کوچک مالی و روحی خارج بشم همه ی این موارد رو با آزمون و خطا یاد گرفتم، با از دست دادن فرصت های زیاد. (میدونید که هر فرصت از دست رفته یه هزینه ی فرصت هم داره که ما نادیدش می گیریم)
حتما باید همکاری سرمون کلاه بزاره تا یاد بگیریم بدون تحقیق کالایی رو برای کسی نفرستیم حتما باید اتفاقی بیفته که یاد بگیریم داشتن بیمه و پس انداز چقدر مهمه حتما باید یه کارمند بد داشته باشی تا یاد بگیری کارمند خوب چه ویژگی هایی لازمه داشته باشه حتما باید گاهی بی پولی رو حس کنی تا وقتی که پول داری قدرشو بیشتر بدونی باید حرفای بی پایه ی زیادی رو بشنوی تا یاد بگیری به عمل آدما باید اتکا کرد نه حرفهاشون.
ببینید ذهن ما کاملا الگو پذیره و اطرافیان نقش بسیار زیادی در سرنوشت ما دارن هر فردی که وارد کسب و کار ما میشه: حسابدار - نصاب - دوست - طراح و یا شریک هر کدوم با تفکراتی که دارن میتونن برای شرکت و زندگی ما یه شمع در تاریکی باشن یا یه پرده که از ورود نور جلوگیری میکنه. اگر شرکت هایی رو در تهران یا شهرستان میبینید که رشد لازم و کافی رو ندارن با این وجود که شرکت رقیب اونها در همون شهر رشد چشمگیری داشته یکی از دلایل مهم طرز فکر بنیان گذاران و افراد فعال در اون شرکته و تغییر این روند فقط با آموزش عمیق مستمر ممکن میشه و یا با تغییر کارمندان اصلی و آموزش بدون دخالت مدیریت. مشکل با چند کتاب و چند فیلم در اینستاگرام حل نمیشه برای خود من یک جهش کوچک از طرز فکر ایستا به (طرز فکر کمی ایستا) فقط از طریق همنشینی با چند دوست خوب اتفاق افتاد با اینکه کتاب های زیادی رو خوندم ولی چون محیط مرجع تغییر نمیکرد کتاب ها نقش زیادی رو در زندگی من ایفا نمیکردن، دانشگاه و سربازی باعث تغییر اطرافیان شدن ولی چون مستمر نبود باز هم ریست میشدم و به تنظیمات کارخانه ای برمی گشتم این مطالب رو اینجا مینویسم و نه در اینستاگرام چون شما سالهاست که من رو میشناسید و همکاران نزدیک تر میتونن این تغییرات رو در سطح فروش، درآمد و رفتار من ببینن (حتی در نگراش این متن در مقایسه با سالهای قبل) باز هم میگم از طرز فکری ایستا به طرز فکر کمی ایستا تغییر کرد و نه حتی طرز فکر درست. پس پیشنهاد من برای اون دسته ای که فکر میکنن کسب و کاری منجد دارن اینه در یک دوره ی یک ساله سیستم سازی در کسب و کار شرکت کنید و مسرانه تمرین ها و مطالب رو مرور کنید و در این مدت از خوندن خورده مطالب و مقالات خودداری کنید
یک دوره ی هوش مالی خوب پیدا کنید و در اون غرق بشید هر کتابی رو که مرتبط با این دو مورد نیست رو حذف کنید بخصوص کتاب های تازه منتشر شده که زیاد هم براشون تبلیغ میشه
کمتر کار کنید ولی بهینه کار کنید، مهم نیست در روز چند ساعت میخوابید ولی وقتی بیدار میشید بدونید دارید چکار می کنید.
برنامه ریزی رو در قالب زمان نداشته باشید، با آلارم موبایل بیدار نشید، بخش بندی زمان مربوط به دوران صنعتی بوده ببینید شما در چه ساعتی بالاترین فعالیت مغزی رو دارید در اون ساعت ها کار کنید و هر موقع خسته شدید به محیطی که در اون آرامش دارید برید.
اگر در شبکه های اجتماعی بدون هدف فعالیت میکنید و درآمد پایدار ندارید، آنفالو کنید و تفریحاتی رو در دنیای واقعی جایگزین کنید.
اگر در شهر خودتون یا اطراف افرادی رو میشناسید که در این شغل موفق هستند، فروش خوبی دارن، کسب و کار زنده و در حال رشد دارن، برید و سعی کنید با اون افراد دوستی شکل بدید که از هر کتاب و معلمی برای شما موثر تر خواهد بود و نه با افرادی منفی و همیشه نالان و دنبال کننده ی سیاست
تلاشتون این باشه که همیشه با یک یا دو برند کار کنید، به تبلیغات توجهی نداشته باشید برندی که امتحان خودشو بعد از سالها برای شما پس داده، با منوی کاربریش راحت هستید به راحتی میتونید خرید کنید و به مشتری خدمات بدید رو انتخاب کنید و در تمام پروژه های کوچک یا بزرگ استفاده کنید.
و نکته ی آخر به جای نوشتن لیست انجام میدهم یا میخواهم انجام دهم لیست انجام نمیدهم رو درست کنید، به طور مثال هر ماه باید به ده ملاقات یا مشتری یا خورده کاری یا مسئولیت جدید نه بگم تا فرصت بیشتری برای جذب مشتریان و افراد مستعد داشته باشم.
