بچه که بودم از عصرا بدم میومد ناهارو که میخوردیم همه عادت داشت | 『 𝐷𝑜𝑠𝑚𝑛𝑎𝑑𝑟𝑒』𝙗𝙞𝙤 𝙚𝙣𝙜𝙡𝙞𝙨𝙝
بچه که بودم از عصرا بدم میومد ناهارو که میخوردیم همه عادت داشتن میخوابیدن و من تنها ترین کودک جهان میشدم بدون هم بازی بدون تفریح بدون دلخوشی بدون هم صحبت الان عصره خیلی عصره...(: