جریان خودبهخودیِ میل جنسی بود که دوباره او را گیر انداخته بود | 📕دوست📗خاموش📙
جریان خودبهخودیِ میل جنسی بود که دوباره او را گیر انداخته بود. اینطور نبود که از رابطهٔ جنسی بدش بیاید. او، مانند چینیها، آن را یکی از رازهای بزرگ زندگی میدانست. امّا مکانیکی و خودبهخودی شده بود و این چیزی بود که او میخواست ازش فرار کند.
رابطهٔ جنسیِ خودبهخودی و ماشینی او را درهم میشکست و از نوعی مرگ پُرش میکرد. فکر میکرد به مرتبهی جدیدی از سکون بیمیلی رسیده است. شاید در فراسوی آن، امیال لطیفِ تروتازهای بود، پیوندی ظریف و بکر میان دو انسان که در زمینی یکدیگر را دیدار میکنند که پیشتر کسی از آن نگذشته است.