دور بودی مثل تمام آرزوها و ریل ها در مه زنگ زده بودند هیچ قطار | دوست جوونیا
دور بودی مثل تمام آرزوها و ریل ها در مه زنگ زده بودند هیچ قطاری حاضر نبود مرا به تو برساند من به تو نرسیدم من به حرفی تازه در عشق نرسیدم و در ادامه خواب های من هرگز خورشیدی طلوع نکرد ...