Get Mystery Box with random crypto!

مجتبی لشکربلوکی

لوگوی کانال تلگرام dr_lashkarbolouki — مجتبی لشکربلوکی م
لوگوی کانال تلگرام dr_lashkarbolouki — مجتبی لشکربلوکی
آدرس کانال: @dr_lashkarbolouki
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 29.58K
توضیحات از کانال

مسافر، مشاور و مدرس
سهم من از توسعه ایران شاید این کانال باشد.
پایگاهی برای انتشار نوشته ها، گزارش ها و رخدادها
حوزه های مورد علاقه: استراتژی، سرمایه گذاری، توسعه
⏺رئیس هیات مدیره مدیریت سرمایه دایموند

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2023-12-07 07:27:45
نقد کتاب چرا عقب ماندیم، چگونه پیشرفت کنیم؟

شیرازی ها دور هم نشستند و فصل به فصل (در طول بیش از ده جلسه) کتاب را خواندند حالا یک بار دیگر کلیت کتاب رو مرور می کنیم و سپس به نقدها و ابهامات و سوالات (تا آنجا که می توان) پاسخ می دهیم. این رخداد آنلاین به میزبانی نشست های گفتار و اندیشه شیراز است.

با حضور
دکتر علی سرزعیم
دکتر مهران صولتی
و نویسنده کتاب: مجتبی لشکربلوکی


یکشنبه ۱۹ آذرماه ۱۴۰۲ ، ساعت ۲۰
این جلسه به‌صورت مجازی و در اسکای‌روم برگزار می‌شود و امکان حضور برای همه وجود دارد.
لینک ورود به جلسه:
skyroom.online/ch/goftar_andisheh/goftar_andisheh
15.9K views04:27
باز کردن / نظر دهید
2023-11-30 08:27:39 برای دختری که هم استاد تاریخ بود و هم قربانی تاریخ!
مجتبی لشکربلوکی


دو سال پیش یک آپارتمان کوچک خریدم که دفتر کارم بشود؛ اما جناب بنگاهی بدون هماهنگی با من برای آپارتمان مستاجری پیدا کرد و قراردادی بست. به بنگاهی اعتراض کردم که من اصلا مستاجر نمی خواستم و چرا بی اجازه چنین کردی!
با مستاجر قرار گذاشتم که قرار داد را فسخ کنم؛ اما دیدم مستاجر خانم جوان فرهیخته سی ساله ای است که مدرس تاریخ است و پسر شش ساله ای دارد و دو روز در تهران تدریس می کند و دو روز در شهرستان. از ملاقاتش خوشحال شدم و گفتم شما همین جا باش ولی خیلی مراقبت کن از همه چیز چون اینجا دفتر انتشارات من است و بعد از یکسال به آن احتیاج دارم و نمی توانم قرارداد را تمدید کنم. دختر هم قبول کرد و ماجرا ختم به خیر شد.
پنج ماه بعد دختر پیش پدرم آمد که همسر سابقم مرا اذیت و آزار می کند و من می ترسم و می خواهم خانه را عوض کنم یا بروم شهرستان پیش پدرم. پدرم می گوید باشد من اول با شوهر سابقت صحبت می کنم و اتمام حجت می کنم اما اگر فایده نداشت پول تو آماده است، شاید صلاح این باشد که به خانواده ات پناه ببری. چند روز گذشت و دیگر از دختر خبری نشد تا اینکه پلیس با پدرم تماس گرفت و گفت که مستاجرتان را کشته اند و معلوم نیست قاتل کیست.
آپارتمان پلمپ شد و ما یقین داشتیم که زن جوان را شوهر سابقش کشته است تا اینکه بعدها معلوم شد پدر و برادرش با اسلحه‌ او را جلوی چشم پسر کوچکش کشته اند و جرمش این بوده که چرا درس خوانده، چرا به تهران آمده، چرا تدریس می کرده و چرا از شوهر معتادش جدا شده است.
پدری که قاتل بود از ما شکایت کرد و افراد قبیله به آپارتمانم حمله کردند و پلمپ را شکستند وسایل مقتول را بردند. دیوارها را تخریب کردند و هنوز که هنوز است ما در گیر دادگاه قاتلانیم و همچنان ما را تهدید می کنند و آزار می دهند.
روزی مادرم به پدر دختر گفت: این دختر چند قرن برای شما زود بود شما لیاقت چنان دختری را نداشتید، او را کشتید تا دیگر نبینیدش تا نفهمید چقدر متعصب و جاهل و بی لیاقتید. نه آن پدر هرگز مجازات شد نه آن برادر نه آن شوهر سابق.
نه می دانم قبر آن دختر کجاست و نه می دانم روی سنگ قبرش چه نوشته اند.
دختر هم استاد تاریخ بود و هم قربانی تاریخ سرزمینش. من هر روز به مظلومیت چشم های آن پسرک معصوم فکر می کنم که به دیوار اتاقم تکیه داده بود؛ من از او پرسیدم اسمت چیه و کلاس چندمی؟ گفت: اسمم [...] است و سال دیگر به کلاس اول می روم. آن روز او نمی دانست که اسم خودش مظلوم است اسم مادرش مقتول و اسم پدر و پدربزرگ و دایی اش قاتل. پسر بچه را به روستا بردند؛ او هرگز به کلاس اول نرفت (بر اساس روایتی واقعی از عرفان نظرآهاری؛ نویسنده و شاعره معاصر)

تحلیل و تجویز راهبردی
این فاجعه نه اولین بار است که رخ می دهد و نه آخرین بار. آیا بدان معناست که تمام مسوولیت این عمل زشت بر عهده پدر و برداران مقتول است؟ قطعا نه! همه ما مسوولیم. مسوولیم و باید کاری کنیم. اخلاقی زیستن فقط به معنای دروغ نگفتن و دزدی نکردن نیست (اخلاق منفی گریز). بلکه اخلاقی زیستن یعنی آگاهی بخشی، مبارزه، روشن کردن و روشن نگاه داشتن چراغ های عقلانیت، عاطفه، امید و آگاهی در جان خویشتن و سپس دیگران (اخلاق مثبت گرا).
از امروز به بعد هر دختری که از حق خود محروم می شود، هر زنی که مورد سوء‌نیت و سوء‌رفتار قرار می گیرد، هر بانویی که در زندان بی شعوری مردان زندانی می‌شود، من و شما مسوولیم. ما مسوولیم که بنوییسم، بگوییم، فریاد بزنیم، آگاهی ببخشیم، نجات بدهیم، پشتیبانی کنیم. و اگر ننویسیم، نگوییم، فریاد نزنیم، آگاهی نبخشیم، نجات ندهیم و پشتیبانی نکنیم پاسخی در برابر وجدان و جامعه و جهان و خدا نخواهیم داشت. و قطعا اینگونه زندگی هیچگاه اخلاقی نخواهد بود حتی اگر یک دروغ در طول زندگی نگفته باشیم. صرفا با اخلاقی منفی گریز نمی توان اخلاقی زیست.

اصلا بگذارید از منظری دیگر نگاه کنیم: توسعه وابسته است به جمع عملکرد ما انسان ها. عملکرد ما انسان ها در دو ساحت بیرونی خود را نشان می دهد: رفتار و گفتار. این دو ساحت کاملا وابسته است به سه ساحت درونی: باورها، احساسات و تمایلات. اگر توسعه می خواهیم باید گذر کنیم از باورهای نادرست، احساسات نابالغ و تمایلات نامطلوب و این مبارزه می خواهد. صرفا با «زندگی پاکیزه شخصی» نمی توان به توسعه دست یافت. توسعه یعنی یادگیری عمیق جمعی. باید باورهای درست، احساسات بجا و تمایلات عقلایی را ترویج و تمرین و گفتگو کنیم. اینجاست که توسعه، مسوولیت اجتماعی و اخلاق مثبت گرا کنار هم قرار می گیرند.

@Dr_Lashkarbolouki
19.8K views05:27
باز کردن / نظر دهید
2023-11-24 11:51:43 من آقای گاو هستم!
مجتبی لشکربلوکی


در یک مدرسه راهنمایی دخترانه کار می کردم و چند سالی بود که مدیر شده بودم. چند دقیقه مانده به زنگ تفریح، مردی با ظاهری آراسته وارد دفتر مدرسه شد و گفت: با خانم... دبیر کلاس دوم کار دارم و میخواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال کنم.

از او خواستم خودش را معرفی کند. گفت: من گاو هستم! خانم دبیر بنده را می شناسند. بفرمایید گاو آمده. ایشان متوجه می شوند چه کسی آمده. تعجب کردم و موضوع را به خانم دبیر گفتم.
یکه خورد و گفت: ممکن است این آقا اختلال رفتار داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمیفهمم! از او خواستم پیش پدر این دانش آموز برود. با اکراه پذیرفت. مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد: من گاو هستم!

معلم پاسخ داد خواهش میکنم، ولی ...
مرد ادامه داد شما بنده را به خوبی می شناسید. من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختر۱۳ ساله ای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید... دبیر ما به لکنت افتاد و گفت: آخه، میدونید ...
بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق میدهم. ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان میگذاشتید. قطعاً من هم میتوانستم اندکی به شما کمک کنم. خانم دبیر و پدر دانش آموز مدتی با هم گفتگو کردند.
آن آقا، در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد و رفت. وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم روی آن نوشته شده بود: دکتر فلانی عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه ... (نویسنده: ناشناس)

تحلیل و تجویز کاربردی:
خشونت آن گونه كه ما فکر می کنیم فقط محدود به خشونت فيزيكي و بدني نيست. عموما ما درگيري هاي فيزيكي یا تعرض جنسی را خشونت می دانیم. ولی واقعیت آنست که دامنة خشونت حوزه های گسترده تري دارد از جمله خشونت زبانی.

وقتی توهین می کنیم، قومی را مسخره می کنیم. صاحبان یک عقیده را تحقیر می کنیم. وقتی تهمت یا برچسب می زنیم یا تهدید می کنیم همه این ها خشونت است؛ منتها خشونت زبانی. بدون خون و خونریزی است. خشونت زبانی از درون می کُشد. تا حالا هیچ کس را دیده اید که به دلیل اینکه مسخره شده و یا فحش خورده باشد به اورژانس مراجعه‌ کند؟ یا به پلیس شکایت کند؟ قربانیان خشونت زبانی، اثری از جای زخم بر بدنشان یا مدرک دیگری ندارند.

خشونت ابتدا در ذهن شكل مي گيرد بعد خود را در زبان نشان می دهد و سپس زمینه ساز خشونت فیزیکی می شود. وقتی رهبر یک گروه سیاسی در جامعه، افراد طرف مقابل را احمق، متعصب، متحجر، مغرض و فاسد معرفی می کند، ما به عنوان طرفداران او آمادگی لازم را پیدا می کنیم که در زمان مناسب با ماشین از روی او رد شویم. چرا؟ چون دیگر او را شایسته زندگی نمی دانیم! وقتی در یک ورزشگاه صد هزار نفری، طرفداران تیم مقابل را با ده ها فحش آبدار و ناموسی می نوازیم، زمینه را برای زد و خورد بعد از بازی فراهم می کنیم. وقتی ما جریان رقیب را فریب خورده و عامل دست دشمن معرفی می کنیم، آنگاه حذف سیاسی و فیزیکی رقیب مشروعیت پیدا می کند.

وقتی دختر همسایه را داف خطاب می کنم، راننده کناری را یابو، مشتری را گاو، دانش آموزم را خنگ و فرد قانون مدار را اُسکُل، همه این ها خشونت های زبانی یعنی آمادگی برای خشونت رفتاری در آینده؛ از تعرض جنسی بگیرید تا صدمه فیزیکی.

چه باید کرد؟
اولین کار این است که مهارت گفتگو را بیاموزیم. فقدان مهارت‌های گفت‌وگو باعث می شود افراد نتوانند آن‌چه که مدنظر دارند را به‌زبان روشن بیان کنند و ایده و احساس خود را در یک کلام خشن و تند تخلیه می کنند. تمرین گفتگو تمرین تخلیه ذهن و قلب به شیوه ای غیرخشونت آمیز است. آنانکه مسیر گفتگو را مسدود می کنند (چه برای خودشان چه برای دیگران) مسیر خشونت را هموار می کنند.

دومین کار این است که به خودمان بارها و بارها یادآوری کنیم کشتن آدم ها فقط به فرو کردن چاقو در سینه آنان نیست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیت اش تخریب شده، شرافت اش لکه دار شده، عزت نفس اش لگدمال شده دیگر زندگی نرمال نخواهد داشت. به خودم یادآوری کنم که جریان رقیب من، طرفداران تیم مقابل، صاحبان دین و مذهب و اندیشه متفاوت از من، نه بی شعور هستند نه فاسد نه احمق نه هوس باز نه فریب خورده نه ... آن ها فقط انسان هستند درست و دقیقا مانند من! آنگاه یاد خواهم گرفت کلمه گاو را فقط و فقط برای خود گاو بکار بگیرم نه کمتر و نه بیشتر.

@Dr_Lashkarbolouki
17.2K views08:51
باز کردن / نظر دهید
2023-10-19 12:01:55 دست کم یکی از این شش کارت را باید بکشی!
مجتبی لشکربلوکی

ما دست به فورواردمان خوب است. احتمالا شما هم. اگر فسادی در نظام بانکی، ناکارآمدی در آموزش و پرورش و یا بی تدبیری در نظام سلامت رخ دهد بلافاصله می خوانیم و آن را برای دیگران به اشتراک می گذاریم. اما اگر فرزندان ما بپرسند برای ایران چه کردید چه می گوییم؟ می گوییم روزی یک ساعت در شبکه های اجتماعی مطلب فوروارد می کردیم؟

موسسه برکانا از سال ۱۹۹۱ (حدود ۳۲ سال) با رهبران و کنشگران تغییر در تعامل است. این موسسه معتقد است برای آنکه وضعیت مطلوب رقم بخورد و سیستم جدید جوانه بزند و سیستم قبلی را به کنار بزند، دست کم چهار کار اصلی باید انجام شود.

نویابی و شناسایی: افراد نوآور به صورت ناشناخته عمل می کنند، غافل از اینکه کارشان ارزش وسیع تری دارد. آن‌ها آنقدر مشغول هستند که به گسترش کارشان فکر نمی کنند، و متواضع‌تر از آن هستند که فکر کنند دیگران از آن سود می‌برند. اولین اقدام این است که آنها را به عنوان پیشگامان با تجربیاتی که برای دیگران ارزشمند است، بشناسیم. [مثال استارت آپ دانشگاهی را در خاطر بیاورید که روی بازیافت زباله الکترونیک کار می کند]

پیوندیابی و شبکه سازی: زندگی جمعی از طریق ارتباطات و روابطش رشد می کند و تغییر می کند. بعد از کشف در این افراد همدیگر را پیدا می کنند و به پیشگام ها می پیوندند. در این مرحله جوامع و شبکه های کنشگر شکل می گیرند. ما می‌توانیم ارتباطات را به روش‌های مختلف ایجاد کنیم: طراحی و تسهیل گردهمایی‌های اجتماعی، میزبانی شبکه‌هایی که مردم می‌توانند تبادل نظر و منابع و غیره. [در همان مثال بالا استاد دانشگاهی که تیم استارت‌آپ را به تیمی که ایده مشابهی داشته اند و به شهردار یکی از مناطق متصل می کند]

پشتیابی و تغذیه: جوامع و شبکه کنشگران به منابع مختلف زیادی نیاز دارند: ایده، مربی، فناوری، تجهیزات، پول. هر کدام مهم هستند، اما مهمترین آنها یادگیری و آگاهی است: دانستن اینکه چه تکنیک‌ها و فرآیندهایی به خوبی کار می‌کنند. رهبران پیشگام نیاز دارند و می خواهند تا شیوه ها، تجربیات و رویاهای خود را به اشتراک بگذارند. [در ادامه مثال بالا سرمایه گذاری پیدا می شود که روی این قضیه سرمایه گذاری جسورانه کند و به خاطر تجربیات قبلی اش از تعامل با استارت آپ های قبلی تیم را تقویت می کند و یک مدیر اجرایی را به تیم اضافه می کند]

روشنگری و روایت گری: دیدن کار بر اساس پارادایم متفاوت برای آدم ها متفاوت است. اگر مردم متوجه چنین کاری شوند، اغلب به عنوان «انحراف از هنجار الهام بخش» یا «انحراف مثبت» استقبال می کنند و اینجاست که مردم به سیستم های جدید می پیوندند و سیستم‌های قبلی عملا متروکه می شوند. [این ایده در شبکه های روابط شخصی و خانوادگی و سپس شبکه های اجتماعی سینه به سینه نقل می شود تا اینکه تبدیل به یک سیستم جدید می شود.] (منبع تکمیلی)

تجویز راهبردی: برای خلق موقعیت مطلوب چه نقش هایی می توانیم بازی کنیم؟
بر اساس آموزه های موسسه برکانا برای گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب نقش‌های زیر وجود دارد:
پیشگامان (خط شکنان): افرادی که شهامت تجربه ورزی، سعی و خطا، آزمایش کردن آینده را در امروز دارند.
شبکه‌سازان (رابطان): کسانی که روابط را در سیستم جدید تقویت می‌کنند، به طوری که می تواند آنقدر قوی باشد که در برابر حملات سیستم قدیمی مقاومت کند.
پرستاران (مراقبان): افرادی که دلسوزانه در سیستم‌های در حال فروپاشی باقی می‌مانند و باقی ماندگان را برای گذار به سیستم های جدید در حال ظهور راهنمایی می‌کنند.
روایت‌گران (مبلغان): افرادی که داستان‌های سیستم نوظهور را تعریف می‌کنند تا دیگران بتوانند آن‌ها را بیابند و در مورد آینده خود انتخاب‌های عاقلانه‌تری داشته باشند. یکی از کارهای این ها شناسایی و معرفی موفقیت های اولیه پیشگامان است.
محافظان (حامیان): کسانی که موقعیت امنی در سیستم قدیمی دارند، اما از آن برای ایجاد یک پناهگاه محافظ برای رویش جوانه های شکننده سیستم جدید استفاده می کنند.
تغذیه کنندگان (پشتیبان): کسانی که حمایت مالی، معنوی، فناوری، اداری، مدنی می کنند و شبکه های اقدام را تغذیه می کنند.

خیال همه ما راحت؛ اگر تا صد سال دیگر همه ما از نقش کلاسیک فوروارد کنندگان به یکی از این نقش های شش گانه تغییر موقعیت ندهیم وضعیت عوض نخواهد شد. دقت کنیم قرار نیست همه ما، همه نقش ها را بازی کنیم. و حتما هم نقش ما در تغییرات یکسان نیست. ممکن است من در تغییر نظام بانکی، جزو روایت گران باشم و در تغییر نظام آموزشی جزو پشتیبان ها. حتی اگر داخل سیستم هستید و دست تان برای پیشگامی و روایت گری بسته است می توانید نقش محافظ و پرستار را بردارید. دست کم باید یک نقش را بازی کنیم، وگرنه صحبت از توسعه ایران حرف مفت است.

@Dr_Lashkarbolouki
13.3K viewsedited  09:01
باز کردن / نظر دهید
2023-10-14 11:23:27
بزرگ ترین چیزی که از ما دزدیده می شود "آبی دور دست" است. این فیلم کوتاه جذاب را نگاه کنید و با هم تلاش کنیم که آبی دور دست را از ما ندزدند.


گزارش ایران پلاس ۲۰؛ بیست تصویر از آینده هم با مشارکت کسانی تهیه شده است که به آبی دور دوست نگاه می کنند و برای کسانی تهیه شده هنوز به آبی دور دست اعتقاد دارند. رایگان دانلود کنید

مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
16.9K views08:23
باز کردن / نظر دهید
2023-10-09 11:08:19 فایل ارایه معمای توسعه ایران که در صندوق توسعه ملی به همت انجمن حکمرانی متعالی برگزار شد تقدیم می شود.

کتاب چرا ایران عقب ماند و چگونه پیشرفت کنیم هم به صورت صوتی، هم به صورت الکترونیکی و هم به صورت چاپی (با تعداد محدود) قابل تهیه است:
نسخه صوتی کتاب از طاقچه (لینک)
نسخه الکترونیکی کتاب از طاقچه (لینک)
نسخه فیزیکی/چاپ کاغذی (ثبت سفارش در تلگرام یا پیام به ۰۹۱۰۱۹۳۲۱۱۴

تمام منافع حاصل از فروش این کتاب صرف امور فرهنگی و عام المنفعه خواهد شد.
13.5K viewsedited  08:08
باز کردن / نظر دهید
2023-10-05 20:03:09
برگزار شد!!

بررسی کتاب چرا ایران عقـــب ماند؟ چگونه پیشرفت کنیم؟ به میزبانی صندوق توسعه ملی
با حضور نویسنده کتاب: مجتبی لشکربلوکی

مکان: صندوق ملی توسعه؛ میدان آرژانتین، خیابان گاندی، نبش کوچه شهید پالیزوانی (هفتم)، پلاک بیست و پنج
برگزار کننده: انجمن حکمرانی متعالی
زمان: یکشنبه 16 مهرماه ساعت 17 تا 19:30

حضور برای عموم امکان پذیر است
صندوق توسعه ملی امکان مشاهده آنلاین را هم فراهم کرده در این آدرس: scvm.NDF.ir
12.7K viewsedited  17:03
باز کردن / نظر دهید
2023-09-17 12:15:33 ایران ملت موزائیکی، موزائیک بعدی چیست؟
مجتبی لشکربلوکی

استاد برجسته فرهنگ و تمدنی ایرانی، دکتر محمد‌علی اسلامی نُدوشن تعبیر و نوشته جالبی در مورد ایران دارد: ما ملتِ «موزائیک» هستیم، یعنی از ذره ذره‌های حوادث، ماهیت یافته‌ایم. زمانی «ابرقدرت» بوده‌ایم و زمانی دیگر فروافتاده و زیر دست. در سرزمینی زندگی کرده‌ایم که به قول حافظ «رباط دو در» بوده. [کاروانسرا که دری برای ورود و دری برای خروج دارد به معنی تغییرپذیری، عدم ثبات، ورود و خروج بسیار] درجه‌ حرارت هوا از مکانی به مکانی و از فصلی به فصلی، تا پنجاه درجه تفاوت می‌کرده، تَرسالی یا خشکسالی می‌توانسته است شبحی از بهشت یا دوزخ را در برابرِ ما نهد. یک روز همه چیز بوده و روز دیگر می‌توانسته است هیچ چیز نباشد. اندیشه‌ها و معتقدات بر حسبِ عوارضِ بیرونی و «مَنویّاتِ» فرمانروایان رنگ به رنگ می‌شده.

ما از رسوب تاریخ سر برآورده‌ایم، در دست تندبادها به جلو رانده شده‌ایم و بخشِ عمده‌ استعداد و تلاشِ ما در این راه به کار افتاده که موجودیتِ خود را نگه داریم. بنابراین آنچه در ما عیب گرفته شده، از نوع تَذَبذُب [دو دلی و ناپایداری و حزب باد بودن]، تقیّه، افراط و تفریط، تک‌روی، بیراهه‌جویی، اکنون‌بینی [بی‌توجهی به آینده]، کم‌توجهی به منطق؛ بدانیم که اینها کم و بیش زائیده‌ مقتضیات [تاریخی و جغرافیایی] بوده‌اند، پس برای تصحیح یا تعدیلِ آنها باید مقتضیاتِ تغییرپذیر را تغییر داد.
یکی از عوامل عمده‌ای که همواره در چگونگیِ سِیرِ تاریخیِ ایران اثر داشته، جغرافیاست؛ یعنی ما در میانِ دو موجِ شرق و غرب قرار داشته‌ایم.

[اما] اکنون دنیا رو به راهی دارد که بعضی از عوارضِ فیزیکی به دستِ بشر قابل‌تغییر شده‌اند، به همراه آنها روحیه‌ها نیز می‌توانند تأثیرپذیر از مقتضیاتِ تازه گردند. (به نقل از کانال سخنرانی‌ها)

تحلیل و تجویز راهبردی:
سه درس عمیق در این نوشته دکتر محمد اسلامی ندوشن (ادیب، حقوق‌دان و ایران‌پژوه) هست که قابل‌تامل است:
درس اول: اگر امروز ایران و ایرانی چنین شده است، رسوب تاریخ و جغرافیاست. تا به حال جاهایی که موزائیک می‌کنند را دیده‌اید؟ موزاییک‌ها دانه به دانه چیده می‌شوند و جلو می‌روند. سرگذشت ایران نیز چنین است. هر سالی که گذشته، هر جنگی که رخ داده، هر شاهی که به تخت نشسته، هر شاهی که از تخت به زیر کشیده شده، هر چپاولی که شده‌ایم یا کرده‌ایم، هر کدام از این‌ها موزائیکی به دیگر موزائیک‌ها اضافه کرده است. تاریخ و جغرافیا (از جغرافیای سیاسی بگیر تا جغرافیای طبیعی تا مذهبی) در ما رسوب کرده‌اند. شرح مفصل اینکه چگونه تاریخ و جغرافیا بر جان و روان ایرانی نشسته و سپس در توسعه‌نیافتگی ما خود را نشان داده در کتاب «چرا عقب ماندیم و چگونه پیشرفت کنیم» [نسخه صوتی کتاب را اینجا گوش کنید] آمده است. 
درس دوم: خصلت‌های منفی ایرانیان از جمله کوتاه‌نگری، حزب باد بودن و پنهان‌کاری زائیده‌ تاریخ و جغرافیای ما بوده‌اند. ایراد از ذات ما نیست. این‌ها تغییر‌پذیرند.
درس سوم: در دنیا چیزهایی را می‌شود تغییر داد و چیزهایی را نه. دکتر ندوشن دست می‌گذارد روی فاکتورهای تغییرپذیر و می‌گوید برای تصحیح یا تعدیلِ وضعیت امروزین باید مقتضیاتِ تغییرپذیر را تغییر داد. درست است که تاریخ و جغرافیا بر ما موثر بوده و هست، اما قفل‌شدگی به تاریخ و جبر جغرافیا نداریم. می‌توان و باید مسیر دیگری را رقم زد.

چه ظرفیت‌هایی پیش روی ما هست؟
بگذارید با یک جمله بامزه و غیرمنتظره از لی کوان یو از معمار و بنیان‌گذار سنگاپور مدرن شروع کنم: لی کوان یو، بنیان‌گذار سنگاپور مدرن: «کولر برای ما سنگاپوری‌ها مهم‌ترین اختراع بود، شاید یکی از اختراعات برجسته کل تاریخ. کولر با ایجاد امکان توسعه در مناطق استوایی، ماهیت تمدن را تغییر داد. بدون کولر فقط در ساعات اولیه صبح یا در هنگام غروب می‌توانید کار کنید. اولین کاری که من با نخست‌وزیری انجام دادم نصب تهویه مطبوع در ساختمان‌هایی بود که خدمات ملکی در آنجا کار می‌کرد. این کلید کاراییِ بخش دولتی بود.»

به نظرم یکی از آن مقتضیات تغییرپذیری که دکتر ندوشن می‌گوید، استفاده از فناوری به ویژه فناوری‌های سیستم‌ساز یا نهادساز است. دنیا اکنون تکنولوژی‌های متعددی اعم از ساخت و تولید، ارتباط و اطلاعات، پزشکی و کشاورزی در اختیار ما گذاشته است. استفاده هوشمندانه از این‌ها می‌تواند منجر به افزایش کارایی، بهینگی تخصیص منابع، شفافیت و فسادستیزی شود و گرامر زندگی جمعی و رفتار ما را تغییر دهد و پس از مدتی خصلت‌هایی مانند عدم شفافیت، چندلایگی، پنهان‌کاری، کوتاه‌مدت‌نگری و ... نیز تغییر می‌کند. فناوری مرز ناممکن‌ها را به صورت پیوسته به عقب می‌راند. ما محکوم به ادامه تاریخ و جبر جغرافیا نیستیم. به شرط آن که حسرت پارامترهای تغییرناپذیر را رها کنیم و بر پارامترهای تغییرپذیر متمرکز شویم.

@Dr_Lashkarbolouki
12.9K views09:15
باز کردن / نظر دهید
2023-09-11 11:23:11 «چرا ما ایرانیان جا ماندیم؟»
مصاحبه مجتبی لشکربلوکی با شبکه تلویزیونی اینترنتی اکوایران



در گفتگو با «هادی خسروشاهین» پژوهشگر و روزنامه‌نگار به سوالاتی در مورد گذشته، حال و آینده ایران پاسخ می دهد.

نسخه صوتی این گفتگو نیز به زودی منتشر می شود ولی چون در بخش هایی از مصاحبه تصاویری از مدل ها و الگوها نشان داده شده پیشنهاد می شود که نسخه تصویری را ببینید.
قرار بود این گفتگو در مورد جنبه های دینامیک توسعه نیافتگی ایران باشد اما آنقدر مقدماتش طول کشید که به اصل ماجرا که قرار بود گفتگو در مورد آن صورت بگیرد نرسیدیم و بیشتر معطوف شد به مباحث بنیادین.

مشاهده ویدئو به صورت کامل
14.0K views08:23
باز کردن / نظر دهید
2023-09-11 11:22:44
آیین مبارک جمع خوانی

به صورت موازی دو گروه (یک گروه در فضای مجازی و یک گروه در شیراز) در حال جمع خوانی و نقد کتاب چرا عقب ماندیم و چگونه پیشرفت کنیم هستند.

اطلاعات این دو را به اشتراک می گذاریم برای علاقه مندان:
در گروه مجازی تاکنون سه جلسه برگزار شده و امروز دوشنبه بیستم شهریور ساعت ۱۹ «آخرین جلسه» را خواهند داشت در ساعت مقرر به این آدرس بروید و دکمه join یا درخواست پیوست را بزنید
https://meet.google.com/wba-nitg-uzz

برای شیراز هم آنها که دوست دارند به مدت ۱۱ هفته پیاپی این کتاب بررسی و نقد می شود.
شیراز، خیابان همت جنوبی، کوچه ۱۷، نبش فرعی ۱۷/۲
دوشنبه ها، ساعت ۱۸ تا ۲۰
می توانید در این آدرس اینستاگرام با مدیر این نشست ها تماس بگیرید


فعلا کتاب چاپی در بازار کمیاب است. چاپ هفتم کتاب به زودی منتشر می شود اما خبر خوب آنکه نسخه الکترونیک کتاب را می توانید در این آدرس از اپلیکیشن طاقچه بخرید. کتاب صوتی هم آماده شده و در راه است.

بعد از این نشست های جمع خوانی، ان شاء الله، نویسنده کتاب در یک نشست مجزای آنلاین به انتقادات و ابهامات حلقه جمع خوانی کتاب پاسخ می دهد.


شما هم به این آیین بپیوندید!
13.0K viewsedited  08:22
باز کردن / نظر دهید