Get Mystery Box with random crypto!

گر چراغِ شعر، روشن، در شب تارم نبود رای رفتن، روی گفتن، چشم بی | دكتر آذرتاش



گر چراغِ شعر، روشن، در شب تارم نبود
رای رفتن، روی گفتن، چشم بیدارم نبود

گر نبود این شبچراغِ جاودانِ قرن‌ها
در ظُلام این شبستان، راه دیدارم نبود

گر نبود آن پرسش خیام ز اسرار وجود
راه بر هر یاوه‌ای اکنون جز اِقرارم نبود

گر نوای نای رومی بر نمی‌شد در سَماع
از چنین زَهر خموشی، هیچ زِنهارم نبود

مَشعله در دست حافظ گر نبود، آن دورها
اندر اینجا، روشنایی، هیچ در کارم نبود

راستی زندان‌سَرایی بود، آفاق وجود
گر چراغ شعر روشن در شب تارم نبود

#محمدرضا_شفیعی‌کدکنی
#شعر_بخوانیم
#شبتون_عاشقانه

─═हई @DrAzartash ईह═─
┄┄┅━❅ ❅━┅┄┄