«گذار به دموکراسی» نقش زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی در گذار | دکتر سرگلزایی drsargolzaei
«گذار به دموکراسی»
نقش زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی در گذار به دموکراسی
١) برای گذار از دیکتاتوری و ورود به دموکراسی در یک کشور، باید فرآیند «ملتسازی» به پایان رسیده باشد. به این معنی که علاوه بر دانشمندان و نظریهپردازان و روشنفکران جامعه، مردم عادی کشور نیز با مفاهیم و زیربنای فکری دموکراسی آشنا باشند و تا حدی تفکرات آزادیخواهانه در وجودشان نهادینه شده باشد و این نه فقط در تفکر و اندیشه و کلام بلکه در رفتارهای عادی روزانهشان نیز هویدا باشد. نتیجهی فرایند "ملت سازی" این است که شهروندان متوجه شوند که در کشمکشهای روزمره در هر عرصهای، نه برنده وجود دارد نه بازنده. در هر جریانی یا هر دو برندهایم یا هر دو بازنده. دیگری از من جدا نخواهد بود و یک اشتراک درونی وجود دارد که ما را به هم پیوند میدهد. در نتیجه برد او برد من و باخت او باخت من است و من هرگز تن به چنین الگویی نخواهم داد؛ با برنده کردن طرف مقابل خود نیز برنده خواهم شد. بدینگونه شهروندان به یک حس کموبیش پایدار «همسرنوشتی» رسیدهاند و رأی اکثریت و اقلیت شهروندان در بافتار یک «مای» مشترک معنا مییابد و اکثریت حقوق پایهی اقلیت را پایمال نخواهد کرد. ٢) در چنین فرهنگی، معیارهای انتخاب شغل به فعلیت درآوردن استعدادهای خود، کسب درآمد برای گذران زندگی، ارتقای جامعه و خدمت به مردم هستند. در این راستا شهروندان "همسرنوشت" هرگز تن به فرهنگ بردهداری حتی بردهداری مدرن نمیدهند، با به زیرکشیدن دیگری خود را بالا نکشیده، فردی را زیردست خود ندانسته، از برتری نسبت به همدیگر خودداری کرده و در نتیجه تداوم یکدیگر را به رسمیت میشناسند. ٣) تفکر دموکراتیک جریانی پویاست. درست است که دموکراسی برای جامعهای که در دیکتاتوری به سر میبرد، یک رؤیا و هدف است ولی هدفیست که پس از دستیابی به آن باید در لحظه لحظهی زندگی جریان داشته باشد و قواعد آن به بخشی از هویت مسلط اجتماعی تبدیل شود. تاکید روستو برای گذار، علاوه بر فرهنگسازی توسط دموکراتها، مبتنی بر ساخت دموکراسی توسط غیردموکراتهاییست که تفکر استراتژیک دارند و منافع درازمدت را درک کردهاند! به راحتی میتوان زیربنای فکری دموکراسی را بسط داد بدون اینکه نامی از کلمه «دموکراسی» برد و به این ترتیب باعث رشد و ترقی این تفکر در بین غیردموکراتها شد. کافیست تفکر استراتژیک به افراد آموزش داده شود. دموکراسی فقط توسط دموکراتها ساخته نمیشود بلکه بسیاری از افراد به ظاهر غیردموکرات نیز از طریق تجربههای تلخ، مشاهدهی مشکلات ناشی از عدم توازن قدرت و قوا در جامعه و بنبستهای بسیاری که در یک جامعهی ناموزون وجود دارد، متوجه میشوند که به دست آوردن مزیتها و مطلوبیتهای حداقلی، بهتر از این است که هیچ چیزی به دست نیاورند. آنان متوجه میشوند با دیگر شهروندان دارای منافع مشترک هستند و برای به دست آوردن منافع خود باید منافع دیگران را هم در نظر بگیرند و تن به تقسیم منافع داده و سایر افراد را نیز به رسمیت بشناسند. پس برای دانستن اینکه چگونه بتوانند منابع و امکانات را در جامعه به طور مطلوب اختصاص دهند تا همگان از آنها منتفع شوند، به گونهای خشونتپرهیزانه با هم گفتگو، کشمکش و چانهزنی میکنند و این خود عین دموکراسیست بدون این که نامی از آن برده شود و یا به آن شخص دموکرات گفته شود.
ترجمه و ویرایش: م.خ. (نگاه) لیسانس زبان آلمانی- مترجم و نویسنده عضو دپارتمان دموکراسی کامل بنیاد چشمانداز فردای ایران
منبع متن: Transitions to Democracy: Toward a Dynamic Model Author(s): Dankwart A. Rustow