دنیای آدمهای آن طرف! آقای حمید: رحیم قبل از آن که طعم کودک | دکتر سرگلزایی drsargolzaei
دنیای آدمهای آن طرف!
آقای حمید: رحیم قبل از آن که طعم کودکی را بچشد ناملایمات زندگی و فقر شدید را چشید. شرایط زندگی از او شخصیتی ضداجتماعی ساخت و او به کار خلاف خشن روی آورد، از شرخری تا زورگیری. علیرغم چند بار بازداشت و حبس همچنان در مسیر خلاف پیش میرفت تا اینکه توسط بسیج محل جذب شد. بچههای بسیج از رحیم دعوت کردند به جرگهی آنان بپیوندد. ابتدا او را با عزت واحترام و به خرج بسیج به کربلا فرستادند و سپس با دادن کارت شناسایی و موتور بسیج و بعدها استخدام او در بازداشتگاههای سپاه به او هویت بخشیدند. حالا او تبدیل به توابی شده که سربازی امام حسین را میکند با این باور که در زیر پرچم اسلام، گذشتهٔ گناه آلود خود را جبران میکند و ما به ازای آن از نظام پاداش دریافت می کند. او از نظر عقلی و عاطفی در کودکی خود مانده است. جرات و قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را ندارد. این کارها را همیشه به بزرگترها میسپارد و تنها انتظاری که از ایشان دارد تأمین هزینههای زندگی او و خانوادهاش است. در نگاه اول او یک فرد مذهبی خشن است که بدون عذاب وجدان زندانیان را میزند، شکنجه میکند و در خیابان سوار بر موتور به معترضین حمله میکند ولی در باطن کودک مفلوکی است که کابوس او سرنگونی جمهوری اسلامی است، زیرا این سرنگونی منجر به بازگشت او و خانوادهاش به روزهای سخت گذشته میشود. او همانقدر که از گذشتهاش شرمنده است از آیندهاش نگران است چرا که بقای خود و خانواده اش را در گروی بقای جمهوری اسلامی میداند. ده سال پیش که با این آقا آشنا شدم فکر میکردم که شناسایی او توسط بسیج و عضو کردن او در بسیج اتفاقی بوده است ولی بعدها متوجه شدم که افراد زیادی به همین ترتیب جذب بسیج شده اند.
بینام: این فرد در محل کار من است. عکس قاسم سلیمانی روی صفحه گوشیشه. مرتب در اداره.نماز میخونه. کار مردم رو توی محل کار به خوبی انجام نمیده و گاهی لج میکنه با مردم و اذیتشون میکنه. پشت سر همکارها حرف های زننده میزنه و... دوماه مسئول بخش ما شد و به دلیل ظلم بسیار به همکارها، همه اعتراض کردیم و دیگه مسئول نیست. چند ماه پیش به دلیل خطاهای شغلی بسیار، جابهجاش کردن و شغل ضعیفتر و با مسئولیت پایینتری بهش دادن ولی به خطاهاش و ظلمی که به مردم کرده فکر نمیکنه و فکر میکنه چند نفر به جایگاهش حسادت کردن و این بلا رو به سرش آوردن، منتظره خدا انتقامش رو بگیره!
آقای محمود: من چندان به این طرف و آن طرف اعتقاد ندارم اما اگر فرض کنیم این طرف و آن طرفی هم وجود داشته باشد، این طرف و آن طرف در چگونه فکر کردن بسیار به همدیگر شبیهاند ولی در نتیجهای که گرفتهاند متفاوتند. با توجه به صحبتهایی که در کانال شما دیدم، افرادی را که خودشون را اینطرفی این گونه میبینم (که آنطرفیها هم همین جوریاند): اینطرفیها خودشون رو هدایت یافته میدونن، اگر کسی مخالف نظرشون باشه، دو حالت پیش میاد، یا طرف گول خورده است، یا منافعی داره که اون طرف قرار داره، اما اینطرفیها خودشون رو کتابخوانده و با سواد میدونن. نگاه تمامیتخواه در این طرفیها هم به شدت رواج داره، مردم تنها کسانی هستند که با آنها هم اعتقادند.
آقای مجید: مخالفان نظام طیف گستردهای از مردم داخل و خارج هستند که شهروند مملکتمان هستند، از قبیل مردمی که شاید دغدغهی معاش برایشان مهمتر از آزادی است و بالعکس روشنفکرانی که دغدغهی آزادی برایشان محوریتر است تا نیروهایی که در خارج از کشور تنش قدرت و رسیدن به منافع برایشان مهم است مثل مجاهدین و شاهدوستان و آمریکاییهایی که منافعشان در رفتن این رژیم است. به نظر من این کار را کمی سخت میکند که مرز کدام مخالف را باید کجا و با چه معیاری از دیگری جدا کرد و حاکمان ما هم به عمد تلاش میکنند این مرز را مبهم کنند و از همین سوءاستفاده کنند. این فرایند به قدری کار را بر مردم مشکل میکند و باعث کندی حرکت مخالفت خواهد گشت.
خانم سحر: میخوام دربارهی پدرم بگم که همهی خانواده باهاش در بحث و تضاد هستیم، اما از موضعاش کوتاه نمیآید. پدرم مرد مهربانی است، بیشتر زندگی کارهای داوطلبانهی خیریه کرده. باهوش است، با وجود ۷۰ سال سن هنوز محاسبات سختی رو انجام میدهد، مذهبی است و نماز شباش هم قطع نمیشود، جبهه رفته و دوستاش شهید شدند، از جوانی اهل مطالعه است، کلی کتاب قدیمی و نفیس داریم (البته الآن فقط کتابای مورد تأیید نظام رو میخواند). آدم منطقیای هست و در مورد همه چیز به جز یک موضوع امکان بحث باهاش وجود دارد، اونم مسائل مذهبی و سید بودن آدمهاست. هر چی ما درباره مشکلات نظام و خامنهای صحبت میکنیم فقط یک جواب دارد: نگید، سید اولاد پیامبره، توی اسلام هیچ خطایی نیست، به زودی همه چیز درست میشه چون رهبر دستور حل مشکلات رو داده!