#به_پسرم_رسا
شمع حیاتم؛
جان پدر،
براده نور،
عصاره روحم،
در روزگارى که سیاهى خریدار دارد عجیب؛
و تاریکى چنان به سنگ خارا اطمینان داده که به خاطر گُندگى بیقوارهاش مقابل یاقوت نعره بکشد؛
شمع روشن کردن؛
و شمع روشن نگاه داشتن،
بزرگترین حماسه است.
تندبادها میآیند که همین سوسوى امید را خاموش کنند؛
راهزنان سفله به تجارت روح انسانها مشغولند و جماعت حقیر خرسندند به فوتى که به شمع امید انسان روا کردهاند؛
تو نور دیدهام؛
“شمع” را روشن نگاه دار؛
همانگونه که مادرت نامت نهاد، “رسا” و بلند و واضح؛
نور را به تاریکى بیفکن،
و فریادى لرزهبرافکن باش
وقتى مردمان در سکوت از ترس چمباتمه زدهاند
پدرت،
علیرضا
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ
وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ
#سفر_زندگی
@drshiri