Get Mystery Box with random crypto!

Economy Academy

لوگوی کانال تلگرام economy_academy — Economy Academy E
لوگوی کانال تلگرام economy_academy — Economy Academy
آدرس کانال: @economy_academy
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 221
توضیحات از کانال

"آکادمی اقتصاد" یک مجموعه آموزشی است که سعی میکنید اقتصاد را به صورت قابل فهم و درعین حال به دور از ساده اندیشی آموزش و ترویج دهد.
ارتباط با مدیرکانال
@kazembahrami

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-08-15 12:42:01 آیا فقرا فقیرتر شده‌اند؟

#استیون_هورویتز

یکی از افسانه‌های اقتصادی معاصر این است که ثروتمندان در حال ثروتمندترشدن هستند و فقرا در حال فقیرتر شدن. مانند هر افسانه‌ای، قدری حقیقت در این گفته وجود دارد. به‌عنوان مثال، اگر به داده‌ها نگاه کنیم، امروزه دو دهک اول سهم بیشتری از درآمد ملی را نسبت به گذشته کسب می‌کنند و از آن طرف دو دهک آخر نسبت به قبل سهمی کمتری از درآمد ملی دارند.

دو ایراد در این داده‌ها وجود دارد. اول از همه، داده‌ها هیچ اطلاعاتی در مورد شرایط مطلق فقر نمی‌دهند: فقط به خاطر اینکه یکی سهم کمتری از درآمد را داراست به این معنی نیست که به‌صورت مطلق فقیر است. بنابراین، برای مثال، می‌تواند اینطور باشد که اگرچه آمریکایی‌های فقیر سهم کمتری از تولید ملی را دارا هستند ولی درآمد مطلقشان بیش از قبل است. اگر از شما پرسیده شود که، شما بین برداشتن یک‌ششم از یک پیتزا یا یک‌نهم از یک پیتزای دیگر کدام را انتخاب می‌کنید، جواب شما ممکن است وابسته به بزرگی پیتزا باشد و ممکن است برداشتن یک‌نهم از پیتزا بهتر باشد، اگر پیتزا بزرگتر از پیتزایی باشد که شما یک‌ششم از آن را برداشته‌اید.

درآمد واقعی آمریکایی‌های فقیر امروز بالاتر است اگرچه سهم آنها از درآمد کل در موقعیت‌هایی پایینتر است. اما همه این توضیحات به نکته اساسی‌تر اشاره نمی‌کند. مشکل بزرگتر این است که این داده‌ها، داده‌های فوری است که افراد ثروتمند در یک سال را با افراد ثروتمند در سال‌های قبل، و افراد فقیر را در یک سال با افراد فقیر در سال‌های قبل مقایسه می‌کند.

چیزی که در نظر گرفته نمی‌شود حرکت تک‌تک خانوارها در طول زمان است. اگر ما بتوانیم خانوارها را دنبال کنیم، ممکن است بتوانیم در مورد اینکه چه اتفاقی برای مردم فقیر در پنج یا ده یا پنجاه سال افتاده اطلاع پیدا کنیم. و در حقیقت، ما این اطلاعات را در اختیار داریم. دسته‌ای از اطلاعات نشان می‌دهد که بین ۱۹۷۹ و ۱۹۸۸ ،۸۶ درصد از خانوارهایی که در سال ۱۹۷۹ فقیر بوده‌اند، دیگر در سال ۱۹۸۸ فقیر نبودند.

دسته دوم اطلاعات از دانشگاه میشیگان نشان می‌دهد ۹۵ درصد خانوارهایی که در سال ۱۹۷۵ فقیر محسوب می‌شدند در سال ۱۹۹۱ دیگر فقیر نبودند. یکی از مهمترین نکاتی که بایستی هنگامی که در مورد ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقیران صحبت می‌کنیم، بدان توجه داشت، این ایده تحرک درآمد است. واقعیت این است که، برای اغلب آمریکایی‌ها، که از فقر شروع کرده‌اند، به آهستگی در طول زمان ثروتمندتر شده‌اند. و در حقیقت، اگر ما به داده‌های مقایسه‌ای سال‌های ۱۹۷۵ و ۱۹۹۱ نگاه کنیم، چیزی که می‌یابیم این است که میانگین افزایش درآمد خانوارهای ثروتمند در طول این دوره در حدود ۴۰۰۰ دلار بوده است، اما میانگین افزایش برای خانوارهای فقیر، در همین دوره، ۲۸۰۰۰ دلار.

بنابراین واقعاً اتفاقی که بین سال‌های ۱۹۷۵ و ۱۹۹۱ افتاده این است که ثروتمندان، ثروتمندتر شده ولی فقیران با سرعت بیشتری از آنها ثروتمند شده‌اند. بنابراین، هنگامی که ما در مورد ثروتمند و فقیر صحبت می‌کنیم، بایستی این تحرک درآمد را نیز در نظر بگیریم. بنابراین، چگونه، اغلب آمریکایی‌ها ثروتمندتر شده‌اند، در حالی‌که می‌دانیم هنوز تعداد قابل توجهی افراد فقیر وجود دارند؟ حقیقت این است که یکی از چیزهایی که در طول زمان اتفاق افتاده، تغییرات توزیع درآمد می‌باشد. مهاجران، و جوانان در سطوح پایین درآمدی وارد معادله می‌شوند. این افراد، فقرای جدید را تشکیل می‌دهند، در حالی‌که فقرای قبلی به آهستگی خود را بالا کشیده‌اند. بنابراین، اگرچه، با اولین نگاه به داده‌ها ممکن است به نظر برسد، افراد ثروتمند در حال ثروتمندتر شدن و افراد فقیر در حال فقیرتر شدن هستند، حقیقت قرن ۲۱ این است که همه ثروتمندتر شده‌اند، هم ثروتمند و هم فقیر. و این ایده که فقرا فقیرتر و ثروتمندان، ثروتمندتر شده‌اند، آمارسازی مصنوعی و اغلب افسانه است.


آکادمی اقتصاد
@economy_academy
762 views09:42
باز کردن / نظر دهید
2022-08-06 11:05:55
«یادآوری مزایایی که هر کس از کارکرد نظام سرمایه‌داری به‌دست می‌آورد، به‌معنای دفاع از منافع سرمایه‌داران نیست. اقتصاددانی که، چهل پنجاه سال پیش، از حفظ نظام مالکیت خصوصی و بنگاه‌داری آزاد دفاع می‌کرد، برای منافع طبقاتی خودخواهانه‌ی ثروتمندان آن زمان مبارزه نمی‌کرد. او می‌خواست آزادی عملی را برای کسانی از هم‌عصران بی‌پولش به ارث گذارد، که نبوغ توسعه‌ی صنایع جدیدی را، که امروزه زندگی مردم عادی را خوشایندتر می‌کند، داشتند. درست است که بسیاری از پیشگامان این تغییرات صنعتی، ثروتمند شدند. ولی آن‌ها ثروت خود را با عرضه‌ی خودروهای موتوری، هواپیما، دستگاه‌های رادیویی، یخچال‌ها، تصاویر متحرّک و ناطق و انواع نوآوری‌های کمتر تماشایی، ولی مفید، به‌دست آوردند.»

❈ لودویگ فون میزس، حکومتِ قادرمطلق: ظهور دولت تمامیّت‌خواه و جنگ تمام‌عیار
➣ @Notes_On_Liberty
1.1K views08:05
باز کردن / نظر دهید
2022-08-02 13:31:39
کمک خارجی، سیستمی است برای گرفتن پول از افراد فقیر در کشورهای ثروتمند و دادن آن به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر
#پیتر_بوئر

آکادمی اقتصاد
@economy_academy
1.3K viewsedited  10:31
باز کردن / نظر دهید
2022-07-27 16:24:19 در باب عاقبت رمزریال‎جات!

«با متمرکزتر شدن بانکداری و دسترسی به پول می‎توان به سادگی کاری کرد که ارقام رسمی شاخص بهای مصرف‎کننده (همان به اصطلاح شاخص تورم رسمی) خیلی هم فاجعه‎بار به نظر نرسند؛ بستن مالیات سنگین، سهمیه‎بندی یا حتی ممنوعیت مستقیم خرید برخی کالاها نمونه‎ای از این اقدامات به شمار می‎آیند. با اجرایی شدن ارزهای دیجیتال بانک مرکزی بر فشارها برای ترویج سوخت دستوری و غذای دستوری و مصرف زورکی! آنها افزوده می‎شود. سال گذشته شاهد بودیم که چطور «ازمابهتران» به بهانه سلامت عمومی می‎توانند این نوع کنترل پولی تمامیت‎خواهانه را توجیه کنند: قرنطینه‎ها انگار بخشی ناگزیر و همیشگی از اقتصاد دستوری مدرن خواهند شد، کسب‎وکارهای خصوصی از بین می‎روند، ارزش پس‎اندازها کمتر و کمتر می‎شود و شهروندان برای گذران زندگی خود بیشتر و بیشتر وابسته به دولت می‎شوند.

اتحاد شوروی تا اواخر دهه 1980 رشد اقتصادی بسیار بالایی داشت؛ هرچند شهروندانش به دلیل کمبودها سر گرسنه به بالین می‎گذاشتند. بانک‎های مرکزی دولتی امروزی هم به شکلی مشابه می‎توانند افسانه ثروت را تبلیغ کنند و بر توهم ثروت دامن بزنند؛ هرچند واقعیت چیزی خلاف آن باشد. پل ساموئلسون و ویلیام نوردهاوس، دو تن از اقتصاددانان اثرگذار دوران پس از جنگ در ایالات متحده که آن جایزه معروف بانک سوئد (که اغلب به نادرست نوبل خوانده می‎شود) را دریافت کردند، در سال 1989 در کتاب «اصول علم اقتصاد» خود نوشتند: اقتصاد شوروی گواهی است بر اینکه برخلاف آنچه بدبینان اعتقاد داشتند یک اقتصاد دستوری سوسیالیستی هم می‎تواند کار کند و حتی رشد بالایی داشته باشد ». اقتصاد کلان مدرن نیز مومن به همان کیش اقتصاد کلان شوروی است؛ انگار کاهنان اعظم دکتری‎دار (با مدرک دکتری)‎ که امور به یکباره بر آنها مکشوف می‎شود می‎توانند معجزه کنند و با مدل‎ها، شاخص‎ها و تحلیل‎های آماری خود عملکرد اقتصاد را بهینه سازند.

بانک‎های مرکزی با کنترل انحصاری روزافزون خود بر اقتصاد و آمارهای آن می‎توانند اعداد و ارقامی جعل کنند و واقعیت‎های اقتصادی را از چشم اکثریت مردم پنهان دارند و کار را باب طبع «ازمابهتران» جلوه دهند. فرجام اقتصادهای متصلب و تبلیغات‎زده دولتی هم یحتمل چیزی جز بریدن از واقعیت‎ها و فروافتادن در باتلاق ناکارآمدی نیست؛ شبیه آنچه برای اقتصاد شوروی رخ داد. سرانجام کار این سازمان‎های آشفته هم اینست که باقی می‎مانند ولی از درون پوک می‎شوند؛ آنها جذابیت خود از دست می‎دهد و مردم به دنبال منفعت شخصی خود به سوی اقتصادی تازه رهسپار می‎شوند. بنگاه‎های وصل به دولت کارشان را ادامه می‎دهند ولی دیگر کارآمدی نخواهند داشت و ‎ارزشی ایجاد نمی‎کنند.

دولت‎های مرکزی «انتشار» پول را بیشتر و بیشتر متمرکز و انحصاری می‎کنند و همین روند را در قدرت سیاسی و اقتصادی هم شاهد خواهیم بود. آنهایی که روابط خوبی دارند و به آن «دستگاه چاپ پول دیجیتال» وصل هستند یحتمل تنها کسانی خواهند بود که همچنان می‎توانند با توجه به رشد شتابان قیمت کالاهای خوب و باکیفیت، مشتری آنها باشند. اما اکثریت قاطع مردم می‎بینند که قدرت خرید، حقوق و دستمزد و سرمایه‎گذاری‎های آنها یارای مقابله با تورم را ندارد. این تورم «متمرکز» یک سیستم طبقاتی (کاستی) پولی شبیه جوامع سوسیالیستی به وجود می‎آورد: طبقه حاکم که انبوهی از کالاهای مطلوب و خوب در اختیار دارد و اکثریت فقیر که کالاهای نازل نصیبش می‎شود و اگر بازار سیاهی در کار نباشد حتی بعید است زنده بماند».

این بخشی از کتاب استاندارد دستوری به قلم حضرت سیف الدین عموص است که به زودی تقدیم عزیزان خواهد شد، والله اعلم.

https://bit.ly/3NuXvCc

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
1.4K views13:24
باز کردن / نظر دهید
2022-07-25 10:04:44
لیبرال های امروزی باور بسیار پر طرفداری دارند مبنی بر این که بدون آزادی اقتصادی می توان آزادی بیان و آزادی اندیشه و آزادی مطبوعات و آزادی مذهبی و آزادی زندانی نشدن بدون محاکمه را حفظ کرد.

چنین کسانی نمی فهمند که در نظامی که بازار ندارد و همه چیز در اختیار دولت است،همه آزادی های دیگر توهم است،حتی اگر چنین آزادی هایی به صورت قانون درآیند و مکتوب شوند و در قوانین اساسی گنجانده شوند.
سیاست اقتصادی
#لودویگ_میزس

آکادمی اقتصاد
@economy_academy
1.8K views07:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-22 12:37:20
هیچ دولت چپی به اندازه سرمایه داری برای فقرا کار نکرده است. حتی وقتی نوبت به توزیع مجدد درآمد می‌رسد، چپ صحبت می‌کند اما بازار آزاد عمل می‌کند.

فقرا بیشتر به چه چیزهایی نیاز دارند؟ آنها باید از فقیر بودن دست بردارند. و چگونه می توان این کار را در مقیاس انبوه انجام داد، مگر توسط اقتصادی که ثروت بسیار بیشتری ایجاد می کند؟ با این حال، چپ سیاسی مدت‌هاست که علاقه‌ای به نحوه خلق ثروت ندارد. تا آنجا که به آنها مربوط می شود، ثروت به نوعی وجود دارد و تنها سوال جالب این است که چگونه آن را بازتوزیع کنیم.
#توماس_ساول

آکادمی اقتصاد
@economy_academy
1.4K viewsedited  09:37
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 06:52:01 آن‌چه مارکس نمی‌تو‌است یا نمی‌خواست درک کند (زیرا برای فهم نحوه کار "صنعت" کوششی نکرد) این بود که از همان آغاز انقلاب صنعتی(۱۷۶۰-۱۷۹۰) کاراترین کارخانه‌داران، که دسترسی زیادی به سرمایه داشتند، به طور طبیعی هوادار شرایط بهتر برای نیروی کارگر خود بودند و به همین جهت، از قوانین مربوط به کارخانه حمایت می‌کردند و به همان اندازه نیز هوادار اجرای مؤثر آن بودند.

زیرا آن‌چه را که آنان رقابت ناعادلانه تلقی می‌کردند از میان می‌برد. بدین ترتیب شرایط بهتر شد و چون شرایط بهتر شد کارگران، برخلاف پیش‌بینی مارکس، دست به قیام نزدند. از این رو پیامبر دچار سردرگمی شد. آنچه از خواندن سرمایه برمی‌آید درماندگی اساسی مارکس در فهم سرمایه‌داری است. او درست به این علت در ماند که غیرعلمی بود: شخصا درباره واقعیات تحقیق نکرد یا از واقعیاتی که دیگران تحقیق کرده بودند به صورت عینی استفاده نکرد.

نه تنها سرمایه بلکه همه آثار او، از آغاز تا پایان منعکس کننده بی‌توجهی به حقیقت است که گاه به حد خوار شمردن آن می‌رسد. این است دلیل اصلی این که مارکسیسم، به عنوان یک نظام، نتایجی را که مدعی آن است نمی‌تواند به بار آورد و "علمی" نامیدن آن نامعقول است.

روشنفکران نوشته پال جانسُن ترجمه جمشید شیرازی

آکادمی اقتصاد
@economy_academy
1.4K views03:52
باز کردن / نظر دهید
2022-07-16 10:05:33
مارکس می‌گفت در دنیای سرمایه‌داری، سهم کار از افزایش تولید، نسبت به سهم سرمایه کمتر و کمتر می‌شود؛ الگویی که برای این روند ترسیم می‌کند بر مبنای نظریه ارزش-کار است.
ارزش هر چیز، از کاری می‌آید که برای ساختن آن اختصاص می‌یابد. ارزش خودِ کار باز هم از کاری که لازم است تا لوازم ضروری برای بقاء و حفظ حیات کارگر تامین شود. ازنظر او ارزشی که از حاصل کارِ کارگر بدست می‌آید بالاتر از ارزش لوازمی است که معیشت او را تامین کند، و این اضافه ارزش به سرمایه دار می رسد. درواقع از نظر او منشا سود سرمایه‌دار، چیزی جز این کار اضافی نیست.

چشم اندازی که او برای سرمایه‌داری ترسیم می کند این است که در گذر زمان با بهبود بهره وری، سهم کار کمتر و سهم سرمایه بیشتر می شود.

اگر مسیر اینگونه باشد، با کاهش ارزش نیروی کار در طول زمان باید قیمت کالاها و خدماتی که نیروی انسانی نقش عمده را در آنها ایفا می کند نسبت به کالاهای سرمایه بر درطول زمان کاهش یابد.
اما مسیر درست عکس این بوده است. قیمت خدمات مثل آموزش که توسط نیروی انسانی ارائه می شود افزایشی، و قیمت کالاهای سرمایه بر کاهشی بوده است.

آکادمی اقتصاد
@economy_academy
1.8K viewsedited  07:05
باز کردن / نظر دهید
2022-07-12 17:53:49
تاریخ نشان داده است که توزیع مجدد ثروت توسط دولت، به جای ایجاد منابع جدید توسط بخش خصوصی، می تواند حتی از مرگبارترین دشمن نیز مخرب‌تر باشد

#ویکتور_دیویس_هانسن

آکادمی اقتصاد
@economy_academy
1.7K views14:53
باز کردن / نظر دهید
2022-07-12 16:52:30
#فریدمن

هرکسی در دنیا موافق است که سوسیالیسم یک شکست بود
کم و بیش همه موافق‌اند که سرمایه‌داری موفق بود
و ظاهرا کشورهای سرمایه‌داری از این نتیجه می‌گیرند که آنچه غرب به آن نیاز داشت، سوسیالیسم بیشتر بود!

آکادمی اقتصاد
@economy_academy
1.4K views13:52
باز کردن / نظر دهید