2021-11-03 19:52:38
دلم میخاد بشینم باهاش حرف بزنم، ببینم چشه، ببینم چرا انقدر بیقراره و در عین حال خونسرد، اصلا ببینم چرا فقط از زنده بودن فقط زندهست؟! چرا زندگی نمیکنه؟! چرا دیگه هیچ چیز به چشمش نمیاد؟! میخوام ببینم کِی انقدر عادی شد براش همهچیز! کلی سوال دارم ازش،ولی نمیپرسم، چون اون هیچوقت جواب نمیده، اون همیشه سکوت میکنه و فقط تو آینه به من زُل میزنه.
2021-11-03 00:47:59
پام پایِ رفتن نیست و دلم دل موندن نیست؛ میدونی.. من نهایتِ بلاتکلیفی رو تجربه کردم، از نداشتنش میترسم اما داشتنش دیگه ترسناکتره...
2021-11-01 19:33:42
تو روانشناسی یه اصطلاحی هست به اسم «ambivalence»؛دوسوگرایی: این دقیقا برای زمانیه که در حد تنفر از کسی ناراحتی یا حال نمیکنی با فکر و رفتار فعلیش ولی چون دوسش داری تحملش میکنی و میپذیری. مثل همونجا که حسین صفا نوشت: «غمت غمگینم کرده اما دوستت دارم»
2021-11-01 19:33:27
• دقیقا اون لحظه که احتیاج به حرف داری دقیقا اون لحظه که خیلی عصبی و نیاز داری یکی آرومت کنه, دقیقا اون لحظه که یکی باید بغلت کنه, 'هیشکی نیس' همه غیبشون زده همه مردن.