قصه از کجا شروع شد.
قصه خیلی از ادم های بزرگ از همین شهرستان های کوچیک اغاز میشه و به بالاترین سطحش میرسه
قصه ای که نویسندهاش مربی ها و دستندرکاران والیبال هستند و هر ساعت دارن قصه جدید و تازه ای برای هر شهر مینویسن
قصه ای که مخاطب اصلیش همین بچه هایی هستن که امروز در مسابقات حاضر شدن و تا اینها نباشن هیچ قصه ای شکل نخواهد گرفت.
بچه هایی که وقتی میان تو سالن با دیدنشون لبخند میزنی و تو دلت میگی باز اینا اومدن سالن ولی اینقدر خوشحال هستی که اون شوخی هم که با خودت میکنی روی لبات خنده میاره.
قصه ها و سوژه ها و مخاطب ها همیشه باید جایی باشن که به خوبی ازشون نگهداری بشه تا سال ها بتونن برای بقیه الگو باشن و این این کار سخت بر عهده خانواده ها است که از سوژه های قصه ما خوب مواظبت کنند چون اگر این ها نباشن هیچ قصه ای شکل نخواهد گرفت.
سوژه برای قصه گفتن زیاده و قصه های زیادی هم نوشته شده ولی همه قصه ها به یاد ادم نمیمونه ما با این بچه ها باید قصه هایی بنویسیم که همه مجبور بشن بیان و قصه های ما رو بخونن.
آکادمی دانش والیبال(خراسان جنوبی، قائن)
@educationvolleyball
