Get Mystery Box with random crypto!

اعجازهای آسمانی

لوگوی کانال تلگرام eejaz786 — اعجازهای آسمانی ا
لوگوی کانال تلگرام eejaz786 — اعجازهای آسمانی
آدرس کانال: @eejaz786
دسته بندی ها: دین
زبان: فارسی
مشترکین: 24.98K
توضیحات از کانال

جهت ارتباط با مدیر 👈 @eshgham_kh000da

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2023-07-25 01:55:41 شربت نذری (بی نظیره)

حدود 23 سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار میشود. یک روز پولهای دخل، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه را به قتل میرساند.
بعد از مدتی، او را دستگیر میکنند، بعد از صدور حکم قصاص، اجرای حکم حدود 17 - 18 سال به طول می‌انجامد. میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها عاشقش شده بودند. خلاصه امسال بعد از 17 – 18 سال، خانواده مقتول برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و 3 دختر و 7 پسرش آمدند و در دفتر نشستند.
من از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده. برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم. زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم. من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید. نی نی پرارین یادم هست هوا به شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد. به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛ او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است؛ یک نخ سیگارش را گرفت و هیچ چیز دیگری نگفت. بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و 9 نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند.
قبل از خروج، مادرشان به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند، شیرش را حلالشان نمیکند.
خلاصه اینکه مراسم اعدام شروع شد و شاگرد، پای چوبه ایستاد و همه چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت من فقط یک خواسته دارم؛ من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. شاگرد گفت:
18 سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید. حالا هم تنها 20 روزتا تاسوعا باقی مانده. از شما می خواهم که اگر امکان دارد این 20 روز را هم به من فرصت بدهید، من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس(ع)، شربت نذری به زندانی‌های میدهم.
امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابالفضل(ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم. حرف او که تمام شد یک دفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابالفضل(ع) و امام حسین(ع) در نمی‌افتم، من قصاص نمیکنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچ کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ هم ماجرا را کامل تعریف کرد، مادرشان به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم.
امام حسین سمبل مظلومیت، گذشت و آزادگی بود. بخشش را از امام حسین(ع)یاد بگیریم.
عالم همه قطره‌اند و دریاست حسین خوبان همه بنده‌اند و مولاست حسین ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
147 views22:55
باز کردن / نظر دهید
2023-07-24 13:01:13
در رثای قهرمان بگریید...

شهید مطهری: اگر ما عاشورا به عنوان غمبارترین روز تاریخ یادکنیم، به درستی که حرفی به گزاف نگفته ایم. این که گفته اند رثای امام حسین(ع) باید زنده بماند، حقیقی است و از خود پیغمبر(ص) گرفته اند و ائمه ی اطهار نیز به آن توصیه کرده اند. این رثا و مصیبت، نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید؛ اما در رثای یک قهرمان بگریید، وگرنه رثای یک آدم نفله شده ی بیچاره ی بی دست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد و گریه ی ملتی برای او معنی ندارد.

در رثای قهرمان بگریید، برای این که احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای این که پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، برای آزادی احترام قایل باشید؛ شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه.

  حماسه حسینی

┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
903 viewsedited  10:01
باز کردن / نظر دهید
2023-07-23 22:51:13

آنجا بودی و سوختی و البته صبر کردی؛ عجب صبری...

سخت است رفتن همه را دیدن و داغ علی اکبرها و داغ عباس‌ها را به جان خریدن؛ سخت است تنهاییِ امام زمان را دیدن و صدای هل من ناصرش را شنیدن و باز هم تنهاییِ امام را دیدن، همانجایی که حتی کودکانِ در گهواره تاب دیدنش را نداشتند...

البته دیدن اسارت‌ها و شلاق‌ها بماند، دیدن سرهای بر نیزه و داغ رقیه بماند...

آقای من عجب صبری داشتید!
همه گفتند امان از غم زینب، اما شما حتی غم زینب را هم دیدید.

ای کاش مردمِ زمان، امامت شما را درک میکردند، ای کاش گروه هایی مثل توابین، توبه خود را در اطاعت از شما می‌دیدند.

آقای من! چقدر زندگی شما شبیه امروز است. امامی که غم یار می‌بیند، امامی که کربلاهای زمان را درک می‌کند، بی‌آنکه مردمِ زمان، حقیقتِ او را درک کنند.
1.2K views19:51
باز کردن / نظر دهید
2023-07-23 10:14:03 داستانی عجیب از کرامت حضرت رقیه سلام الله علیها

یکی از علمای ساکن #سوریه به نام سید ابراهیم دمشقی ۳ تا دختر داشت و هرچه توسل میکرد خدا فرزند پسری بهش عنایت نمیکرد.

یک شب دختر بزرگ ایشون، حضرت رقیه (س) رو در خواب میبینه و حضرت بهش می‌فرمایند: «به پدرت بگو که به حاکم شام بگه که بین سنگ لحد و جسد من آب افتاده و بدن من در اذیته، بیاد و قبر رو تعمیر کنه».

دختر بزرگ صبح قضیه رو به پدرش میگه ولی سید از ترس اهل‌سنت به خواب دخترش اعتنا نمیکنه! شب دوم همین اتفاق برای دختر وسطی میفته و باز اعتنا نمیکنه! شب سوم دختر کوچیک همین خواب رو میبینه و باز پدر ترتیب اثر نمیده! شب چهارم حضرت رقیه به خواب خود سید میان و میفرمایند چرا حاکم شام رو خبر نمیکنی؟!

سید از خواب میپره، میره پیش حاکم شام و قضیه رو تعریف میکنه. حاکم شام دستور میده علمای شیعه و سنی همه بیان، غسل کنن و لباس تمیز بپوشن و به دست هرکس که قفل درِحرم باز شد همون شخص بره و حرم رو تعمیر کنه.

همه اومدن و کلید در قفل گذاشتن اما درِحرم جز به دست سید ابراهیم باز نشد! اومدن توی حرم همهٔ علما کلنگ رو به زمین زدن که قبر رو بشکافن ولی زمین تکونی نمیخورد تا اینکه سید کلنگ زد و زمین شکافت. همه فهمیدن این کار رو سید باید انجام بده! حرم رو قرق کردن، سید رفت و لحد رو کنار زد، دید بدن حضرت که بیش از هزار سال از دفنشون میگذره هنوز صحیح و سالمه اما قبر رو آب گرفته! سید تا نگاهش به بدن مبارک افتاد غش کرد.

زیر بغلاشو گرفتن گفتن چی شد؟ گفت ما شنیده بودیم یزید لعنة الله غساله و کفن فرستاده اما الان فهمیدم دروغ بوده چون بی‌بی رو با لباس مبارک دفن کردند! من بدن رو از حرم بیرون نمی‌برم چون میترسم دیگه این بدن رو به نام رقیه بنت الحسین (س) نشناسن و من شرمنده اباعبدالله بشم!

سید بدن حضرت رو رو پاهای خودش گذاشت و مدام گریه می‌کرد تا قبر رو تعمیر کردن! وقت نماز با احترام بدن رو بالای بلندی میذاشت و نماز میخوند و باز بدن مبارک رو نگه میداشت! و با معجزه بی‌بی در طول این سه روز نه نیازی به غذا پیدا کرد نه آب نه استراحت نه تجدید وضو! موقع دفن دعا کرد خدا پسری بهش عنایت کنه و با عنایت بی‌بی در پیری به او پسری عنایت شد! حاکم شام بعد از این قضیه تولیت حرم رو به سید ابراهیم واگذار کرد.

منابع:

۱-اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
۲-منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
۳-مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
۴-تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳.
1.6K views07:14
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 23:58:05 هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر

مرحوم آیت الله اراکی درباره شخصیت والای میرزا تقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟

با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

منبع : کتاب آخرین گفتارها
1.9K views20:58
باز کردن / نظر دهید
2023-07-21 20:22:47
من از این شهر و این ویران، زیارتگاه می‌سازم...

با نوای حاج‌ مهدی رسولی
1.9K viewsedited  17:22
باز کردن / نظر دهید
2023-07-21 11:10:23
ماجرای شکایت مادر عراقی از حضرت عباس(ع) و معجزه شفا گرفتن دو دختر در حرم حضرت
2.1K viewsedited  08:10
باز کردن / نظر دهید
2023-07-21 11:10:12

در نسل این خاک حسین‌بن‌علی‌ است!

چنان‌که در مورد #شیطان دیدیم، شیطان با کمال اختیار سجده نکرد و گفت: «مرا از آتش آفریدی و او را از گل». شیطان گفت(البته این را درست تشبیه کرده‌اند)، فقط عاشق تو(خدا) هستم. آیا من به یک گِل‌پاره سجده کنم و عشق بورزم؟ خدا به شیطان می‌فرماید: مگر من معشوق تو نیستم؟ به تو می‌گویم به این خاک سجده کن! در حقیقت تو به خاک سجده نمی‌کنی، به من سجده می‌کنی. من به تو دستور می‌دهم. پس دروغ می‌گویی که عاشق من هستی!

از خدا #علم_کامل بخواهید زیرا علم ناقص انسان را بیچاره می‌کند. این حرف ظاهرش خوب است. بله، من از آتشم و او از خاک است. اما مگر تو نمی‌دانی در نسل این خاک کیست؟ در نسل این خاک #حسین‌بن‌علی علیه السلام است. می‌فهمی یا نمی‌فهمی؟ تو که نمی‌دانی. تو فقط همین خاک را می‌بینی. گِل را می‌بینی و برای من استدلال می‌کنی؟ فَاخْرُجْ، «برو بیرون». خدایا، ما را با این خطاب مخاطب قرار مده! خدایا به ما أُخْرُج نگو!

علامه جعفری
از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت»
2.2K views08:10
باز کردن / نظر دهید
2023-07-18 11:52:50

تو دنیا دنبالش نگرد خلق نشده!

قرآن کریم می فرماید:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کبَدٍ
همانا انسان را در سختی‌ها آفریدیم.

واقعیت این است که دنیا محل سختی‌ها و بلاهاست (البته این بلاها، دارای هدف و معنا هستند، اگر بی هدف و معنا بودند، آزار دهنده می‌شدند) ما انتظارمان از زندگی، راحتی و آسایش است و چون به آن نمی‌رسیم، ناراحت می شویم.

اساساً راحتی برای دنیا آفریده نشده و بدیهی است طلب کردن آنچه وجود ندارد، مایه رنج و عذاب است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
مَن طَلَب ما لم یخلَق قَد اتعب نَفسه و لم یرزق
هرکس چیزی را طلب کند که آفریده نشده است، خود را به زحمت انداخته و چیزی نصیب او نمی‌گردد.

از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سؤال شد: آن چیست که خلق نشده است؟ فرمود:
الراحة فی الدنیا
راحتی در دنیا

↶【به ما بپیوندید
@eejaz786
3.2K views08:52
باز کردن / نظر دهید
2023-07-16 09:47:04 @eejaz786

خداوند متعال به حضرت موسی (ع)
فرمود : اي موسي !

من شش چيز را در شش جا قرار دادم؛ ولي مردم در جاي ديگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را در آنجا نخواهند يافت :

①راحتي و آسایش مطلق را در
'' آخرت'' قرار دادم، ولي مردم در
'' دنيا '' به دنبال آن مي‌گردند!

②عزت و شرف را در
'عبادت'' قراردادم،ولي مردم آن رادر
'' پست و مقام '' مي جويند!

③بي‌نيازي را در
''قناعت'' قرار دادم،ولي مردم آن رادر
''زيادي مال و ثروت'' جستجو مي‌كنند!

④رسیدن به بزرگی و مقام را در
''فروتني'' قرار دادم، ولي مردم آن را
در'' تكبّر و خود برتر بيني'' می جویند!

⑤کسب علم را در
''گرسنگي و تلاش'' قرار دادم، ولي
مردم با ''شکم سیر'' دنبال آن مي‌گردند!

⑥اجابت دعا را در
" لقمه حلال " قرار دادم، ولي مردم
آن را در ''طلسم و جادو'' جست و جو می کنند!
‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
3.8K views06:47
باز کردن / نظر دهید