2021-03-07 12:09:01
چرا ملت ها شکست میخورند
شاهین موسوی
چرا ملتها شکست می خورند؟
در واقع جواب این سوال تفاوتهای نهادی بین ملتها و تأثیرات اقتصادی آنهاست. ضمناً ایجاد نوآوری به عنوان یکی از مولفه های اصلی رشد اقتصادی است. به زبانی دیگر جزئیات تفاوت های اصلی بین نهادهای سیاسی که نوآوری را ترویج می کنند و نهادهای سیاسی که نوآوری را سرکوب می کنند ، می شوند.
برای درک بهتر چرا یک کشور ثروتمند است در حالی که کشورهای دیگر فقیر هستند ، باید چارچوبی را از منظر اجتماعی کشورها را بررسی کنیم. یعنی مردم چگونه دولت خود را درک می کنند؟ چه انگیزه هایی برای عموم مردم برای سرمایه گذاری وقت و پول برای خود یا دیگران وجود دارد؟ چقدر اعتماد به اجرای قانون وجود دارد؟ چه کسی کنترل بازار را در دست دارد؟ چه کسی از وضعیت موجود سود می برد؟ در کشوری که رشد فردی را سرکوب می کند و کنترل نخبه گری را بر بسیاری از افراد ارتقا می دهد ، به ندرت می توان ثروتی را ایجاد کرد که نوآوری های فن آوری را در بازار اتخاذ کند. این یکی از دلایل اصلی است که ما ملت های فقیر را در کنار هم با ملت های ثروتمند پیدا می کنیم.
در دولت ها نهادها فراگیر(نهادهایی که همه رو در منافع کشور سهیم میکنند) و نهادها انحصاری ( یا بهره کش نهادیست که راه ورود عموم به قدرت سیاسی و فعاليت اقتصاد میبندد و در اختیار نخبگان انحصاری قرار ميدهد )دارند. ملتی با نهادها انحصاری کشوری است که توسط نخبگان کوچکی اداره می شود ، انگیزه های کمی برای نوآوری دارد ، دارای سیستم عدالت ضعیف ، اجرای ضعیف قراردادها توسط نخبگان حاکم ، بسیاری از غیرنظامیان فاقد آموزش عمومی هستند و موانع زیادی برای ورود کارآفرینان به بازار وجود دارد. نهادها انحصاری دلیل اصلی این است که کشورها نمی توانند از نظر اقتصادی به تمام توانایی های خود برسند.
یک نهادها فراگیر کاملاً مخالف همتای انحصار کننده خود است. نهادهای فراگیر دارای اجرای قانون قوی هستند و دولت به شیوه ای کثرت گراتر اداره می شود ، عموم مردم به دولت اعتماد دارند تا قراردادهایی مانند حقوق مالکیت را که انگیزه هایی برای کار سخت و نوآوری در افراد ایجاد کند ، اجرا کند و هیچ مانعی در این زمینه وجود نداشته باشد.
نهادها زمینه فعالیت اقتصادی را فراهم می کنند. انگیزه هایی که در نهادهای یک کشور تعبیه شده است ، امکان ایجاد نوآوری را فراهم می کند. هرچه انگیزه بهتر باشد ، نوآوری بیشتر خواهد بود. همانطور که از مدلهای رمر و سولوو می دانیم ، هر کشور نوآوری بیشتری داشته باشد ، تولید بالاتری نیز دارد، که ملت به این ترتیب به تولید ناخالص داخلی بالاتر از نظر سرانه خواهد داشت. همانطور که در کتاب چرا ملل شکست می خورند ، نهادهای سیاسی و اقتصادی برای پیشرفت به یکدیگر متکی هستند. در حقیقت ، احتمالاً یکی به زودی یکی دیگر را دنبال خواهد کرد که در نهایت یا در یک سیستم انحصاری یا یک سیستم فراگیر قرار می گیرد.
مثلا؛ در یک کشور متکثر از نظر سیاسی احتمالاً یک اقتصاد فراگیر با بسیاری از کارآفرینان وجود دارد. این به دلیل منافع زیادی است که در شکل گیری سیاست های دولت دخیل هستند. با چندین بازار در حال رشد که سیاست های نهادی را به نفع انگیزه های سرمایه گذاری و نوآوری تحت تأثیر قرار می دهند ، نهادها فراگیر از طریق پیشرفت و پذیرش فناوری رشد می کند. این تصویب های فنی بعداً به افزایش تولید ، اقتصاد کارآمدتر و انباشت ثروت تبدیل می شود. در واقع ، فقط در یک اقتصاد فراگیر است که یک ملت می تواند به رشد پایدار اقتصادی برسد.
عجم اوغلو توضیح میدهد نهادها انحصاری اثرات منفی بیشتری نسبت به تأثیرات مثبت دارند ، یک کشور هنوز هم می تواند انتظار داشته باشد که رشد اقتصادی را هنگام استفاده از سیستم انحصاری تجربه کند. تخصیص مجدد منابع به یک صنعت تولیدی تر ، بهره وری یک اقتصاد را به طرز چشمگیری بهبود می بخشد. به عنوان مثال ، روسیه شوروی برای مدت کوتاهی در حالی که تحت نهاد انحصاری بود ، نرخ بالایی از رشد اقتصادی را تجربه کرد. این به دلیل تخصیص ناگهانی نیروی کار به تولید بود. با این حال ، این اثرات به دلیل کمبود انگیزه برای نوآوری ، عمر کوتاهی دارند. و این نوآوری است که باعث رشد پایدار می شود.
نهادها انحصاری معایب زیادی از جمله سیستم آموزش ناکارآمد ، شاخص فقر زیاد ، فرصت کم و زیاد برای عموم مردم ، در صورت وجود مراقبت های بهداشتی ناکارآمد ، نداشتن انگیزه برای نوآوری ، رشد اقتصادی بلند مدت و آزادی دارد.در مقابل ، ملتی تحت نهادهای فراگیر دارای مزایای بسیاری از جمله سلامتی کارآمد است سیستم مراقبت و آموزش ، نوآوری ، برابری اقتصادی ، بهبود منظم زیرساختی ، رشد پایدار اقتصادی ، دولت کثرت گرا (جمعیتی که به خوبی نمایندگی می شود) ، و بالاتر از همه ثروت است.
اقتصاد به زبان ساده
@eghtesaderooz
173 views09:09