دکتر مسعود نیلی: برای موفقیت اصلاحات اقتصادی میتوان براساس تجربهای که بشر داشته، مؤلفههایی حداقلی شناسایی کنیم. به طور طبیعی نقطۀ کانونی این اصلاحات خارج شدن دولتها از قیمتگذاری است که به آن «آزادسازی قیمتها» گفته میشود و یک تصمیم در سطح اقتصاد خُرد محسوب میشود؛ یعنی دولت که مثلاً قیمت دهها قلم کالا را تعیین میکرده، تصمیم میگیرد دیگر نقشی در تعیین قیمتها نداشته باشد و آن را به بازار بسپرد.
مؤلفۀ دوم که باید به عنوان یک بخش جداییناپذیر و بسیار مهم اصلاحات اقتصادی مدنظر قرار گیرد و بسیار مهم است «ثبات اقتصاد کلان» است. بدون این مؤلفۀ دوم؛ ممکن است آزادسازی قیمتها در اقتصادی که سالیان سال به تعیین دستوری و اداری قیمتها توسط مقامات دولتی عادت داشته است، به نتایج بدی بیانجامد. ثبات اقتصاد کلان به زبان واضحتر همان «کنترل تورم» است. یعنی دولت در سطح اقتصاد خُرد، قیمتها را رها میکند تا قیمتهای نسبی تنظیم مجدد شوند، اما متوسط سطح عمومی قیمتها را بهوسیلۀ یک ابزار اصلی یعنی «رشد حجم نقدینگی» کنترل میکند. رشد نقدینگی باید با حداکثر سختگیری تحتکنترل دربیاید تا این نگرانی وجود نداشته باشد که اگر قیمتها رها شود چه نتایجی به بار میآید، چون سطح متوسط قیمتها به وسیلۀ ابزار اصلی خودش کنترل میشود.
مؤلفۀ سوم اصلاحات اقتصادی داشتن یک برنامۀ مؤثر حمایت از گروههایی است که قدرت درآمدی پایینی دارند و در جریان اصلاحات اقتصادی آسیب میبینند. دولت باید برای جبران فشاری که روی زندگی این گروه وارد میشود، برنامۀ دقیقی با در نظرگرفتن منابع و هزینهها داشته باشد. یک مؤلفۀ چهارم هم البته وجود دارد و آن این است که همۀ کشورهایی که دست به اصلاحات اقتصادی زدهاند دسترسیهای بسیار کمهزینهای به بازارهای جهانی فراهم کردهاند. در آن کتاب من به مؤلفههای اصلی اصلاحات اقتصادی اشاره کردم که میتوان گفت موفقیت برنامه را تا حد زیادی تضمین میکند؛ البته این مؤلفهها بیشتر از چهار موردی است که ذکر شد و شاید اینجا جای پرداختن به همۀ آنها نباشد اما ضرورت این چهار مؤلفه برای انجام یک برنامۀ اصلاح اقتصادی موفق غیرقابلِ انکار است و نمیتوان و نباید هیچیک از آنها را نادیده گرفت.