{ همین طور یه #صدای_خفناک که انگار در گوشم "قهقهه میزد و میگفت که : تو #تبدیل شدی به #ملکه_شرارت و هی اینو #تکرار میکرد.. که باعث میشد از #دردش فریاد بزنم..
انقدر #فریاد زدم که چشام سیاهی رفت تا میخواستم #چشمامو ببندم دردش قطع شد.. یه دفعه یه حس شیطانی به سراغم اومد و همین طور یه نور دیگه ای از سمت اون انگشتر به داخل بندم رفت باعث شد از #لذتش چشامو ببندم وقتی #نور قطع شد چشامو باز کردم..