صادق هدایت مود اکثرمون رو اینجوری توصیف میکنه که: گاهی دیوانگیام گل میکند، میخواهم بروم دور خیلی دور، یک جایی که خودم را فراموش بکنم فراموش بشوم، گم بشوم، نابود بشوم. میخواهم از خود بگریزم بروم خیلی دور، مثلاً بروم در سیبری، در خانههای چوبین زیر درخت های کاج، آسمان خاکستری، برف، برف انبوه میان موجیک ها، بروم زندگانی خودم را از سر بگیرم یا مثلاً بروم به هندوستان، زیر خورشید تابان، جنگلهای سر به هم کشیده، مابین مردمان عجیب و غریب، یک جایی بروم که کسی مرا نشناسد، کسی زبان من را نداند.