من موریانه نیستم کز درون چوب خرابی کنم و هیچ نگویم هرگز به نرخِ سیریِ خود ظاهرش خوب نگه دارم و ویرانه کنم مغزش را من همینم که تو میبینی به چشم نه از آن تخمِ دورویی در دلم پروردم نه نقابی زده بر صورت و دور از همگان مار صفت پوست انداخته با بی صفتی سرکردم من....موریانه نیستم