عباس معروفی از سمفونی مردگان تا سال بلوا قرن ِغیاب است؛ برا | امتداد
عباس معروفی از سمفونی مردگان تا سال بلوا
قرن ِغیاب است؛ براهنی، سایه، ندوشن، اخوت، یادعلی... گویی قرار است جهان ادبیات ما حفره به حفره خالی شود. آخرین نقب را مرگ برای عباس معروفی زد و بلعیدش. آقای نویسنده، صبح ِ روز دهم شهریور امسال را ندید. در تاریکی شب دهم ماند. در تاریکی چشمهایی که یکی نابینا و دیگر کمبینا بود ماند.
در تاریکی غربت و حسرت. هر چند معروفی به قول خودش، تبدیل به ادبیات شد و ادبیات همیشه زنده است. اما واقعیت این است «هنرمند همیشه زنده است»، تسلایی بیش نیست.
آقای معروفی رفته، هفت کتابش نیمهکاره مانده و دیگر هیچ داستانی نخواهد نوشت. تا آخر دنیا زندهیاد خواهد ماند و شادروان. تا آخر دنیا در تاریکی شب دهم شهریورماه سال یک باقی خواهد ماند. ما ماندهایم و آیدین و برهان و سورمه و نوشا و حسینا. ما ماندهایم و مشتی کلمه و خیال و داستان. ما ماندهایم و دلتنگی برای آدمهایی که در ذهن عباس معروفی زمینگیر شدند و نتوانستند پا به جهان ِ داستان بگذارند.