2018-03-12 20:23:02
داستان محمدریحان
نامش محمدریحان است؛ ۵سال دارد. مادرش هنگام تولد خواهر کوچکترش از دنیا رفت...
محمدریحان با خواهر و پدرش در ایالت #آراکان در #میانمار زندگی میکردند.
محمدریحان هنوز چیزی از زندگی درک نکرده بود که پلیس میانمار پدرش را بازداشت کرده و به زندان منتقل کرد..
پدر از بچهها بیخبر و بچهها از سرنوشت پدر...
در درگیریهای آگوست ۲۰۱۷ (شهریور گذشته) وقتی موج حملات علیه مردم #روهینگیا شدت گرفت، محمدریحان و خواهرش که ۳ و ۴ سال بیشتر نداشتند، به همراه سیل مهاجران به بنگلادش و اردوگاه #قطب_پالنگ آمدند...
اینکه محمدریحان و خواهرش بعد از دستگیری پدر چطور زندگی را گذراندند،
اینکه چطور تنها از خانهشان در روستا به کشوری غریب آمدند،
اینکه این چند ماه را چگونه سرکردند، اصلا چه خوردند، کجا خوابیدند،
هیچ کس نمیداند..
محمدریحان هم کوچکتر از آن است که بتواند برایمان تعریف کند...
خبر خوب اینکه چند هفته پیش پدر محمدریحان که چندماهی است از زندان آزاد شده، بعد از ماهها جستجو، فرزندانش را در #قطب_پالنگ پیدا کرد؛ امیدواریم که این پایانی باشد بر هزاران درد محمدریحان و خانوادهاش
محمدریحان از فرزندان #تبسم در مدرسهی #شیشوملا
#روهینگیا_قوم_بی_سرزمین
اتحادیهی بینالمللی امتواحده
طرح تبسم
@enfaaghcharity
104 views17:23