سیاستگذاران نابالغ و فقر یادگیری معصومه قاراخانی (پژوهشگر | انگاره
سیاستگذاران نابالغ و فقر یادگیری معصومه قاراخانی (پژوهشگر سیاست اجتماعی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی)
جوامعی که به بلوغ در سیاستگذاری رسیدهاند یا تلاش میکنند به آن دست یابند، هدف خود را کاهش هزینههای سیاستگذاری بهمنظور حل واقعی مسائل و حل مسائل واقعی میگذارند. سیاستگذاران در این جوامع نه دنبال پاککردن صورتمسئله هستند و نه تراشیدن مسائل جدید و نه پیگیر مسائل مجازی. اما آنچه در نظام سیاستگذاری در ایران میبینیم، عمدتا نابالغی در سیاستگذاری است. نشانههای این نابالغی را در اشاره به دو ویژگی در نظام سیاستگذاری میتوان نشان داد. یکی، استفاده از عناوین پرطمطراق اما تهی از معنای واقعی برای سیاستها و برنامههاست. سوءاستفاده از واژگان و مفاهیم با هدف پیشبردن منویات گروهی، حزبی و مسلکی که نتیجهاش سیاستهای خام و شعاری و گاه تخریبگر است، تا سیاستهایی که مبتنی بر دانایی و مصلحت ملت و با هدف حل واقعی مسائل باشد. سیاستهایی گمراهکننده با عناوینی مانند صیانت و اعتلا که نهتنها هیچ اعتلایی را به دنبال ندارد بلکه خود منجر به استیصال و نگرانی شده و البته گاه مردم را واداشته تا برای احقاق حقوقشان به تکاپو و تقلا بیفتند. ویژگی دیگر، بیتوجهی نظام سیاستگذاری به یادگیری است. آنچه تحت عنوان یادگیری از سیاستگذاری در نظامهای سیاستگذاری بالغ و بالنده وجود دارد، ارزیابی اثرات و پیامدهای انسانی، اجتماعی، محیطزیستی، سیاسی و اقتصادی سیاستهاست. یادگیری به دو شکل درونزا و برونزا اتفاق میافتد. شکل درونزای آن از طریق ارزیابی سیاستهایی که در حال اجراست یا از زمان اجرای آن گذشته است و آثار و شواهد آن بر جا مانده، صورت میگیرد. شکل برونزای آن نیز از طریق فشار از بیرون و با نقد و اعتراض به سیاستگذاریها انجام میشود. در شکل برونزا، یادگیری بر سیاستگذاری تحمیل میشود. اما نیمنگاهی به نظام سیاستگذاری در ایران نشان میدهد، همواره با ویرانگری فقر یادگیری از سیاستگذاری روبهرو هستیم و سیاستگذاران اساسا نه اهل یادگیری سیاستگذاری هستند و نه اعتنایی به آن دارند که اگر خلاف این بود، شاهد سیاستگذاریهای اشتباه، بیراهه، هزینهبر، ناکارآمد و شکستخورده نبودیم. کمرنگ و بیاثربودن و حتی فقدان ارزیابیهای سیاستی از سیاستگذاریهای موجود در وجه درونزای یادگیری سیاستگذاری و نیز بیتوجهی به خواستههای گروههای هدف سیاستگذاری، مردم که گاه با طرح مطالبات خود قصد دارند راه را بر سیاستگذاری ببندند، نشاندهنده مقاومت سیاستگذاران نابالغ در برابر یادگیری است. البته وقتی این سیاستگذاران مورد نقد قرار میگیرند اساسا یا خود را پاسخگو نمیدانند و بیاعتنا هستند، یا میگویند «منظور ما درست درک نشده»، «فعلا طرح آزمایشی است» یا اینکه «ساعتها کار کارشناسی پشت طرح بوده» و بهاینترتیب با بزک علمیبودن طرح، سعی در درست و منطقی جلوهدادن آن میکنند. اما هیچگاه اعلام نمیکنند این کارشناسان چه کسانی هستند و مطالعات کارشناسی را کجا و کی انجام دادهاند و سیاست قرار است کدام مسئله حاد و با اولویت کشور را حل کند. البته برخی نیز با انقلابیبودن پارهای از همین سیاستها و طرحها، هر مخالف و هر نوع مخالفتی را با برچسب ضدانقلاب از میدان میرانند. اینجا کافی است تنها به دو مقایسه کوچک از این نابالغی، نااندیشگی و ناهمسویی در سیاستگذاری اشاره کنم. یکی با عنوان «جوانی جمعیت و تعالی خانواده» و دیگری «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» که هر دو را بهارستاننشینان جوان انقلابی ارائه کردهاند ...
ادامه نوشته را در انگاره یا در InstantView بخوانید Engare.net/?p=9802