مسئله سلطه فرودستان و ضرورت یک بازاندیشی
نرگس سوری
به یک معنا فرودستی در مطالعات فرودستان به وضعیت مغلوبی در برابر غالببودگی اشاره دارد چنانچه گوها در تعریف فرودستان در برابر نخبگان از مفهوم subordination در برابر dominant استفاده میکند که متضمن مفهوم دوگانهی فرمانبردار و فرمانروا است. به یک معنا فرودستی به وضعیت "سلطهپذیری" در برابر "سلطهگری" که با قدرت شناخته میشود، اطلاق میگردد.
از گرامشی گرفته تا گوها، چاکرابارتی و اسپیواک در فهم یک مسئله مشترکاند و آن اینکه فرودستی را وضعیت فقدان سلطه و اعمال قدرت و زور و به یک معنا فرودست را ابژهی سلطه و نه سوژهی سلطه تلقی میکنند. در واقع مطالعات فرودستان "چهرهیِ سلطهگر ِفرودست" را نمیبیند و از موضع روشنفکری دلسوز به جستجوی سهم و نقش او در اعتراضها، جنبشها و دگرگونیهای رهاییبخش برمیخیزد...
ادامه نوشته را در انگاره بخوانید
Engare.net/domination-of-subaltern
رسانه شمایید.
انگاره
@EngareNet
@SocioNet