سلام آقایان مدیر عامل آقای مدیر کل.سلام همه ی آنهایی که دیدی | 🏳
سلام آقایان مدیر عامل آقای مدیر کل.سلام همه ی آنهایی که دیدید و شنیدید همه ی آنها که خواندید؛امروز ما آمدیم و گفتنی ها را گفتیم،نوشتیم،آری نوشتیم هم بر پلاکارد هم بر کاغذ هایی که در دست کودکان و فرزندان مان بود؛نمیدانیم مگر جز حق میگوییم و جز حق میخواهیم که چنین امنیتی و با انواع و اقسام نیروهای انتظامی در اطراف مان حاضر شدید.آقای مدیر کل شما حتی تحمل شنیدن صحبتهای کارمندان زیر دست تان را هم‌نداشتید.چرا نمیبینید؟نمیخوانید؟نمیشنوید؟امروز که با چشمان بسته آقایان و مدیران مان روبرو شدیم،آری امروز که با گوشهای با اراده ناشنوای آقایان روبرو شدیم،بله امروز که با چشمانمان،گوش هایمان،با تمام وجودمان و با تمام احساس مان متوجه بی عملی مسئولان مستقیم و آقایانی که در سلسله مراتب اداری سازمان متبوع مان در راس قرار گرفته و اما و صد اما که از سنگ صدایی برآمد و از ایشان هیچ؛فهمیدیم و درک کردیم که چقدر بی پناهیم!درک کردیم که چقدر و تا چه اندازه میتوان بی تفاوت بود و بی هیچ عکس العملی که لااقل احدی از ایشان بگوید،بخود اجازه دهد که به ما اطمینانی دهد که آنچه را در پی آن هستید و برایش اینجایید را لااقل شنیدیم و دیدیم و ...و اگر آقای معاون را برای دیدار تان فرستادیم نه برای بی اهمیت جلوه دادن حضورتان بود بلکه....خب اکنون که مدیر مان نیامد،جانشینان ایشان نیز با حرف و شعار،و البته بی عمل تشریف آوردند و متاسفانه درحالیکه تمام عزیزان حاضر در جمع امروز قطع به یقین از کارکنان کاملا متعهد و قائل به قوانین و مقررات کشور اسلامی و در خط و مسیر اهداف انقلاب،محسوب میشوند لکن با دلیل و مدرک فریاد حق خواهی سر دادند و اگرچه کسان زیادی با گوشهای باز اما گرفته با دستهایی که باید بگیرند دستی و باز کنند راهی و حل نمایند مشکلی را؛لکن نه دیدند و نه شنیدند و نه هم خواستند که این دو را انجام دهند و در آخر این شد که هیچ نشد جز حضوری قهرمانانه و حق طلبانه برای وصول به حقوق حقه ای که داشتنشان جزو ابتدایی ترین حقوق یک کارمند یک مجموعه ی دولتی برای نیل به اهدافی ست که وصول به آنها را جزو وظایف ابتدایی مان در این سازمان میدانیم.برای رسیدن به آنها تلاش میکنیم و....حتما و یقینا هستند کسانی که گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن و ذهنی برای فهمیدن و از همه مهمتر قلبی برای حس کردن آنچه بر سر همکار خوب و مظلوم مان مدتها قبل آمد و درحالیکه بعداز بازنشستگی و تنها برای اینکه هزینه ها و مخارج زندگی ش اصلا با آنچه بعنوان حقوق بازنشستگی دریافت میکرد همخوانی نداشت و بعنوان‌فراخوان بکار گرفته شد و اکنون اگر تحمل دیدن و قیاس چهره خندان ش را با آنچه امروز در خانه مدتهاست افتاده دارید بفرمایید تا تصاویر قبل و بعد سانحه ای که ناخواسته برایش پیش آمد را برایتان ارسال نمایم تا اگر وجدانی برای درک حقایق زندگی ما بعنوان یک لکوموتیوران دارید،آنرا بکار گیرید تا شاید واقعیتهای زندگی ما بعنوان یک لکوموتیوران را اگر خواستید و اجازه داشتید درک نمایید و اگر باز اجازه تان دادند فکری اساسی بحال ما که قبول مسئولیت کرده ایم نمایید و با نگاهی نو به ما که تنها گناه مان درخواست حق و حقوق پایمال شده مان‌است نمایید.
@engloco2
