Get Mystery Box with random crypto!

کانال انشا

لوگوی کانال تلگرام ensha — کانال انشا ک
لوگوی کانال تلگرام ensha — کانال انشا
آدرس کانال: @ensha
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 18.55K
توضیحات از کانال

📚 ڪانال تلگـــرامــے #انشا 📚
درخواست های انشای خودتون رو بفرستید👇❤️
🆔 @enshaa_bot
🎒 کانالی پر از #آرامش و #بدون_تبلیغات آزار دهنده🤗
🔮 همه ی تلاش ما برای #موفــقیت و #آســـایش شماست ❤
🌳 کانال های ما رو اگر قابل دونستید به دوستانتون #معرفی کنید. 🐥

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2023-06-16 14:20:26 #انشا در مورد آخرین روز سال تحصیلی

آخرین روز مدرسه روزی است که من در آن خاطرات زیادی را مرور میکنم. حس میکنم هم برای معلم و هم برای دانش آموزان دیگر هم همین گونه است و آنها هم خاطراتی که در مدرسه رقم زدند را مرور میکنند. معلم درس دادن هایش را، تربیت دانش آموزان را و چیزهایی از این دست را مرور کرده و با آنها لبخند به لب می آورد و دانش آموزان هم شیطنت هایشان، درس خواندن هایشان و کارهای گروهی و همکاری های شان را به خاطر می آورند و از ته دل خوشحالند.
به نظر من آخرین روز مدرسه روز نتیجه گیری است یعنی ما نتیجه نه ماه در کنار هم بودن را میگیریم. ممکن هم هست که بعضی ها چون درس نخوانده اند و یا نتوانسته اند آنطور که باید تلاش کنند لبخند آن چنانی بر لب نداشته باشند ولی همین که به یاد خوشی هایشان در کنار معلم و دانش آموزان می افتند شاد می شوند. در هر حال همه دانش آموزان، چه دانش آموزان درس خوان و چه کسانی که نتوانسته اند به خوبی درس بخوانند نتیجه ای از سال تحصیلی ای که گذراندند می گیرند و آن نتیجه خوشی و خوشحالی است.

به نظر من ایام مدرسه را با هیچ چیزی نمی توان عوض کرد چرا که در این روزها اتفاقاتی خاص می افتد که در هیچ برهه دیگری از زمان برای هیچ کدام از آن بچه ها رخ نخواهد داد پس باید قدر این ایام را دانست و اینقدر از درس و مدرسه شاکی نبود. کسانی که با حرف من مخالف هستند کافیست فقط به اخرین مدرسه فکر کنند که وقتی خاطرات شان را در طول سال تحصیلی مرور می کنند چقدر خوشحالند و چقدر بیشترشان لبخند به لب می آورند.
به هر حال من حس میکنم هیچ کدام از دانش آموزان و معلم ها در آخرین روز مدرسه غمی ندارند و همه آنها خوشحال و خرسند در کنار هم برای آخرین بار جمع می شوند. در این روز خاص من فکر میکنم که دیگر نباید هیچ درسی داد و دیگر نباید هیچ کتاب و دفتری به مدرسه برد، در این روز فقط باید خاطرات را مرور کرد تا این حس خوشحالی و لبخندی که به روی لب ها می آید بیشتر و بیشتر شود.
آخرین روز مدرسه روز درس خواندن نیست، روز مرور خاطره هاست چرا که اگر دانش آموزان و معلم این روز را با مرور خاطره ها سپری کنند می بینند که این روز چقدر برایشان خاص و منحصر به فرد می شود و حتی تا سالیان سال در ذهن شان ماندگار می ماند.
دوران مدرسه دوران شیرینی است و در آخرین روز مدرسه یا بهتر است بگویم در آخرین روز هر سال تحصیلی خیلی خوب است که معلم ها و دانش آموزان دور هم جمع شوند و فارغ از درس و کتاب، شیرینی هایی که در طول سال تجربه کردند را مرور نمایند.

بزرگترین کانال #انشا :
@ENSHA ♡
3.6K views11:20
باز کردن / نظر دهید
2023-05-02 20:48:38 انشا در مورد #روز_معلم

در دنیای خویش غرق بودم
کور بودم؛کر بودم
نمیدیدم،نمیشنیدم
در دریای نادانی
جوینده پاره‌ای چوب بودم
آمدی
با کشتی عشق
با بادبان های دانش
نجاتم دادی
از موج این آشفتگی ها
با تو رسیدم به آنچه که باید میرسیدم
به آنچه که در دریای مواجم
تنها رویایی بود از جنس وهم
جنس خیال
حال همان دریای مواجم
شده ساحل آرامش
شد قابی عکس که با دیدن آن
یاد تو می‌افتم
یاد تو
ای آموزگار زندگی...

روز معلم مبارک.


بزرگترین کانال #انشا :
@ENSHA ♡
1.9K views17:48
باز کردن / نظر دهید
2023-05-02 20:46:59 انشا در مورد #روز_معلم

معلم من
لبخند ،شعر لب های توست .امید، عادت چشم هایت،می توانم صدایت را ببینم .عطرت را درمشتم بگیرم .هیاهوی باد ترانه گیسوانت است .تو همچون غباری از احساس هستی. بی تو خورشید را خط می زنم ،به شب اضافه کار می دهم. انجماد فاصله ها را داغ می کنم .دروازه جهان را می بندم، بی تو جهان فریاد منتهی به سکوت است .
وقتی در کاغذ هایم در میان آدم ها دنبالت می گشتم ،خودم را هم گم کردم. به دنبال نشانه هایی از تو خودم را یافتم.
واژهایم را معطر می سازی و در دشت تشنه چشم هایم امید جاری می سازی .گاهی کبوتر های شعر را برایت پرواز می دهم ،وقتی تو نباشی هجاها نوک زبانم می میرند . تو همچون سایه ای همراهم هستی. وقتی هوا ابری است تو ابر می شوی . تو فرشته ای بودی که در خواب هایم بال هایت را جا گذاشته ای ،خواب هایی که من در بیداری می بینم. از همان بال ها برای پرواز در سرزمین خیالم استفاده می کنم بال هایم مرا می برند تا عمق بودن ،تا لذت نوشتن .
دنیا بزرگ است اما نه زمانی که مثل یک خواهر مرا بوسیدی و به آغوش کشیدی و در مهمترین روز زندگی ام ، روز تولدم کنارم بودی. هیچ وقت فراموش نمی کنم آن خاطرات و روزهای خوشبو را که در لا به لای دفترم خشک کرده ام ...به عکس هایت نگاه می کنم می نویسم حال که دیگر خودت هستی تو را واقعی می نویسم. به زیبایی مروارید های اعماق دریا؛ آسمان تیره است درست مثل زمانی که ناراحت هستی ،زمانی که شب در چشمانت می بارد شب را مچاله می کنم . هیچ وقت شب آنقدر لَخت و سیاه نبود تا زمانی که موهایت را دیدم .هر روز از تو در من معجزه ای رخ می دهد، معجزه ای از جنس کلمات...
تو انفجاری از کلمات هستی که هر هجایش در خاطره هایم جا مانده است. هر روز برای من فرد خاص هستی. یک روز خواهر، یک روز معلم، یک روز دوست.
تو به من قوی بودن را یاد داه ای، تلاش کردن را و اینکه هرگز آدم متقلبی نباشم، و از همه مهتر راه زندگی کردن را به من آموخته ای.
تو شعر را اینگونه به من یاد داده ای بنویسم:(گاهی پشت پنجره می آید تا در را برایش باز کنی ،گاهی پشت مژه ات پنهان می شود از ترس!گاهی در جان عاشق شده ات میسوزد از تب ،گاهی مثل سایه با تو قدم میزند بدون آنکه ببینی اش و گاهی انسانی می شود برا تو شعر شعر شعر ..) دوست داشتنت و بودنت مرا به آدم دیگری تبدیل کرد.

بزرگترین کانال #انشا :
@ENSHA ♡
2.0K views17:46
باز کردن / نظر دهید
2023-03-21 12:27:52 عیدی اپراتور ها

#عیدی #ایرانسل : #۱۴۰۲* واسه دوستان ایرانسلی

#عیدی #همراه‌اولی : #۱۴۰۲* رو بزنید یا وارد برنامه همراه من بشید.
‌‌
@ensha
1.7K views09:27
باز کردن / نظر دهید
2023-03-21 00:31:04
Happy Nowruz
1.0K views21:31
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 17:27:04 دوستانی که میخواهند یک هفته مشاوره و برنامه ریزی #رایگان بگیرند به آیدی مشاور ما پیام دهند
@souod_academy
2.2K views14:27
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 16:34:58 انشا گفت و گو گفت وگوی ابر با آسمان!

به نام خالق هستی بخش
ابر که نمی توانست دست روی دست بگذارد و نظاره گر حال پریشان و آشفته ی آسمان باشد؛ نزد آسمان رفت وبه اوگفت:«ای دوست من چرا اینقدر آشفته وپریشانی؟! حال بد تو رنگ و روی من رانیز دگرگون کرده.
من طاقت غم تو را ندارم بامن حرف بزن وخودت را خالی کن.
آسمان گفت:«عزیز من دست روی دلم نگذار که هم غم دارد و هم بوی دلتنگی!... ناگزیرم برای اینکه اندکی حال روحی ام سامان بگیرد. خودم راخالی کنم؛ باران را ازچشم خودم بیندازم.»
بااین حرف، آسمان نمی تواند بغض خودراقورت دهد. با تمام وجود و از ته دل ناله سر می دهد و صدای مهیب رعدوبرق وجود آسمانیان و همچنین زمینیان را می لرزاند.
باران با ناز و رقص، دلبرانه بر روی زمین می ریزد و آن را لمس میکندوصدای زیبای خود را بلند تر می کند تا با درختان، گل ها وحتی انسان ها حال واحوال کند.
چتر با دیدن باران از شوق، بالا و پایین می پرد. به او سلام می دهد.
می گوید: دلم بی نهایت تنگت بود! ای دوست همیشگی من! چتربه باران گفت:«چرا همه تو را دوست دارند ولی من راانتخاب می کنند؟ باران باکمی تأمل گفت:«انسانها موجوداتی خارق العاده و عجیب اند که نمی شود آنها را دقیق پیش بینی کرد. چتر گفت:«نامردی است که زحمت باریدن و رقصیدن باتو باشد و زحمت خیس نشدن بامن!
اما لذت وخوشحالی مال دونفری باشد که به واسطه ی ما عاشقانه کنارهم قدم می زنند.
چتر باری دیگر، سوالی آسمان رانگاه کرد و گفت:«ای دوست من تو چرا با وجود اینکه روحی لطیف واحساسی داری اما زمانی که دلت از زمین و زمان می گیرد آنچنان فریاد می زنی (درقالب رعدوبرق) که در زمینیان رعب و وحشت ایجاد می کنی؟
باران چهره ی خود را درهم کشید وگفت:«آن لحظه آنقدر دلم گرفته است که برای خالی کردن خودم این تنها کاری است که می توانم بکنم وبااین کار روحم را آزاد می کنم وقدرتم را به رخ همگان می کشم والبته من کسی ام که انسان ها خاطرات زیادی بامن دارند. مرا نیز عمقی دوست دارند.
چتربه باران گفت:«راستی چه خبر از برادرت(برف)؟ باران خندید و گفت:«هروقت آسمان آبی روحش خدشه دار شود و قلبش همانند سنگ؛ برف را از خود میراند و راهی زمین می کند.
این است دلیل بارش برف!
در زندگی اگر روحی لطیف و بخشنده داشته باشیم همانندباران برای همه خاطره انگیز می شویم و همه ما را دوست خواهند داشت. اگر همانند برف بی روح و بی احساس باشیم از همه رانده می شویم و...


بزرگترین کانال #انشا :
@ENSHA ♡
2.5K views13:34
باز کردن / نظر دهید
2023-02-06 22:53:00 انشای #جانشین_سازی ، من یک پرستو هستم !

« وقتی یه پرستوی مهاجری »
هوا رو به سردی می رود، با فرا رسیدن فصل پاییز و آغاز سوز و سرما، من و همراهانم برنامه یک سفر هیجان انگیز به سرزمین های گرم را در پیش می گیریم .
پس از مشورت با هم، زمان مشخصی را برای کوچ در نظر می گیریم . در زمان حرکت با همراهانم برای آخرین بار در آن منطقه که زندگی می کنیم به پرواز در می آییم ، تا آن منطقه را به خوبی به خاطر بسپاریم .
سفرمان را آغاز می کنیم . در زمان کوچ پرواز بر فراز رودها، جنگل ها، دشت ها و کوه ها لذت بخش است. سفر ما درکنار شور و هیجانش خطرناک نیز است . شکار شدن توسط دیگر موجودات بزرگترین تهدید ما در این سفر است . گاهی در این میان عده ای نیز گم می شوند یا از بین می روند .
فصل بهار که از راه می رسد، زمانی که درختان از شکوفه های سفید و صورتی پوشیده شده و زمین جامه‌ی سبز بر تن سردش کرده و خورشید زمین را گرم تر می کند ، ما نیز از سفر خود باز می گردیم و در هیاهوی زمین سهیم می شویم .
پس از بازگشت به سراغ لانه های مان می رویم ، اگر آسیب دیده باشند آن ها را تعمیر می کنیم یا از نو می سازیم و زندگی را تا پاییز و سرمایی دیگر که باید کوچ کنیم در آنجا از سر می گیریم .

بزرگترین کانال #انشا :
@ENSHA ♡
1.7K views19:53
باز کردن / نظر دهید
2023-02-06 22:51:22 انشای #جانشین_سازی، من توپ فوتبال هستم!

سلام دوستان حالتان چطور است؟ خوش به حالتان که خوب هستید ،چون من اصلا حال و احوالم خوش نیست. اگر اشتباه نکنم با امروز ۳۵۰ روز است که در گوشه این باشگاه سرد و تاریک، در حال خاک خوردن هستم. منی که زمانی برای خودم کسی بودم.
از آن زمانی که یادم می‌آید سوگلی بودم، کسی حق نداشت بگوید بالای چشمتان ابروست من همیشه زیباترین بودم ،شاید به همین دلیل هم من را به عنوان توپ فوتبال مدرسه دخترانه برگزیدند؛ چون آسیب کمتری به رخ همچو مهتابم می خورد. راستش را بخواهید هیچ وقت از جایگاهی که داشتم راضی نبودم .خوب آخر چه کسی دوست دارد همیشه خدا زیر پاهای چند دختری که راه رفتن را هم بلد نیستند ،قل بخورد ؟من همیشه آرزو داشتم توپ والیبال باشم، که همیشه در اوج آسمان به پرواز در بیایم. اما خوب در این روزها آنقدر این گوشه خاک خوردم و کسی به سراغم نیامده، که دلم برای قل خوردن زیر پاهای دختر بچه ها هم تنگ شده .حتی یادم رفته چطور فوتبال بازی می کردند. نمی دانم دلیل مدرسه نیامدنشان چیست؟ نمیدانم چرا این همه وقت است صدایشان از حیاط نمی آید. همیشه با خود می گویم نکند از من دلگیر هستند. نکند به خاطر اینکه گاهی از قصد خودم را به سر و صورتشان کوبیدم از من دلگیر شده باشند و دیگر به مدرسه نمی آیند. نکند من تا آخر عمر در این گوشه سرد و تاریک بمانم. می شود از طرف من به بچه ها بگویید بیایند؟ باور کنید حتی اگر این بار بی دلیل مرا به دیوار بکوبند هم چیزی نمی گویم فقط بگویید بیاید من دلتنگ صدای خنده هایشان هستم بگویید بیایند.

بزرگترین کانال #انشا :
@ENSHA ♡
1.7K views19:51
باز کردن / نظر دهید
2023-01-24 14:52:28 انشا در مورد #عشق

پروردگار مهربان انسان را خلق کرد تا عشق بورزد و عشق هدیه بگیرد.
لحظه به لحظه زندگی ما انسان ها پر است از حس های گوناگون.گاهی شادی،گاهی غم،گاهی چشمانمان میخندد و گاهی میگرید.قلب های برخی انسان ها سرشار از عشق و صبوری است و برخی دیگر لبالب از نفرت و تنفر.
می گویند: واژه عشق از عَشَقه گرفته شده، عشقه نوعی پیچک است که دور گیاه می پیچد و این پیچیدن باعث می شود گیاه زرد و خشک شود.شاید عشقه هم عاشق گیاه شد اما بعد آن عشق آتشین تبدیل به نفرت شد که گیاه را خشک کرد.
نفرت دل آدمی را تیره و تار می سازد.نفرت تأثیر عمیقی بر روح و روان فرد دارد نفرت تمام خوشحالی ها را از نظر فرد پوچ میکند و تمام غم ها را بزرگ جلوه می دهد.
می توانیم عشق و محبت یا نفرت و کینه را لحظه به لحظه حس کنیم البته بستگی به دید خودمان دارد. هنگامی که به چهره ی پدر و مادر نگاه میکنی،هنگامی که به یک شاخه گل رُز می نگری یا به نوزاد هایی با دست های کوچولو خیره میشوی می توانی لحظه به لحظه عشق و نشاط را حس کنی.
نفرت مثل یک سایه تاریک به دنبال عشق است.حس کن روزی به جای قرار گرفتن در گرما و مهربانی عشق،در تاریکی و سردی نفرت قرار بگیری فکرش هم سخت است چه برسد به واقعیتش. همیشه سعی کنید با مهربانی و محبت به دیگران پایه عشق را در قلبتان مستحکم کنید تا سایه نفرت،کینه و خشم از قلب شما دور و دورتر شود.
بیایید، هر روز، هر ساعت و هر دقیقه عشق را به دیگران هدیه کنیم تا زندگی خودمان لبریز از عشق و نشاط شود. تا از نفرت و تنفر دور شویم. تا ذهنمان آرام گیرد.


بزرگترین کانال #انشا :
@ENSHA ♡
6.9K views11:52
باز کردن / نظر دهید