2021-02-02 09:26:54
خیلی از ما آدما کم کم یاد می گیریم باید با احساساتمون چیکار کنیم ، یاد می گیریم که گذشتن از هر احساسی فقط دفعه ی اولش سخته ... اولین باری که قلبمون برای کسی تند می زنه _ اون حس ناب دل باختن برای اولین بار _ دیگه شاید هیچوقت تکرار نشه ... یا مثلا غم اولین باری که از کسی دل می کنیم اصلا قابل مقایسه با دل کندن های بعدی نیست ... یا حتی دلتنگی که مثل یه بختک میوفته بهجون زندگیمون برای دفعه های بعد تحملش ساده تر میشه ... انگار هر چی زمان می گذره یاد می گیریم چطور باید با احساساتمون کنار بیایم ... یاد می گیریم بین جنگ قلب و مغز طرف کدوم رو باید بگیریم ... می دونم خیلی از ما تو زندگی متهم شدیم به بی احساس بودن ، ولی ما بی احساس نیستیم ... ما فقط خسته شدیم از جنگیدن ، نمی خوایم وارد جنگ با احساساتمون بشیم ... اما اینو خوب می دونم اتفاقات زندگی هر قانونی رو عوض می کنه ... پس شاید یه روزی ، یه جایی پای کسی در میون باشه که با همه ی وجودمون دوباره برای احساسمون بجنگیم ...
تو التیامِ تمام عشقهای مایوس و نیمه کارهای، آغاز صبحِ خوش یُمنی، شفقی، شروع دوبارهای... سخاوت رودیِ تو، شکیبایی بی حد کوه، راهی، مسیرِ روشنی، اشارهای...
چقدر دلتنگیهایمان زیاد شده است، برای پیادهروها برای پشت چراغ قرمز ایستادنها، برای تکان دادن دستم به وقت سوار شدنت به قطار... چقدر دلتنگیهایمان لبالب شده... به سان کشتیای بر روی دریایی از رویاهایی ناممکن...
2021-02-01 19:29:39
آدما وقتی به هم نزدیک میشن هم صمیمیتشون بیشتر میشه، هم دلخوریاشون، طبیعی هم هست، چون هم توقعها بیشتر شده هم اون تفاوتای شخصیتی برجسته شدن.. اگه به یکی نزدیک باشی و هیچوقت بینِتون سوتفاهم، کجفهمی، ناراحتی پیش نیاد یعنی این وسط یه چیزی داره میلنگه.. اندازه و شکل این ناراحتیاست که تعیین میکنه رابطهعه درست و سالم داره جلو میره یا نه..