2021-09-02 23:40:51
منفک شدن و استقلال سازمان تامین اجتماعی از دولت، اساساً اشتباه است چراکه دولت مسئولیت تضامنی در قبال صندوق تامین اجتماعی دارد؛ صندوقی که شاخصهای کلان آن به سمت بحرانی شدن پیش میرود و سال قبل اگر بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان بدهی دولت به سازمان پرداخت نمیشد و اگر امسال نیز ۸۹ هزار میلیارد تومان پرداخت نشود، هرگز نمیتواند روی پای خود بایستد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نگذاشتهاند سازمان روی پای خود بایستد؛ دولت همیشه با یک دست زخم زده و با دست دیگر، کمی مرهم مثل نوشداروی بعدِ مرگ سهراب روی این زخمها نشانده؛ برای همین است که سازمان تامین اجتماعی، آنچنان بُنیه و توانایی ندارد که بتواند با مداخل خود از پس مخارج هنگفتِ ماهانه بربیاید.
نه به «مدیریت دولتی سازمان»
اینها چکیدهی دلنگرانیهای همهی دلواپسان سازمان تامین اجتماعی است؛ همه آنهایی که نگران آیندهی این ابربیمهگر کشور و بیمه شدگان میلیونی آن هستند. ما امروز در آغاز سدهی جدید و بر سر کار آمدن دولتی جدید، با یک سوال بسیار اساسی مواجه هستیم:
چگونه باید ساختار مدیریتی سازمان متحول شود تا بیمه شدگان و بازنشستگان آن بتوانند، آیندهی بهتری داشته باشند؛ «آیندهی بهتر» به معنای پوشش کاملِ صفر تا صدِ هزینههای درمانیِ بیمه شدگان توسط بیمه پایه، افزایش مستمری بازنشستگان براساس ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی و ارائه خدمات رفاهی و معیشتیِ مکفی است.
امروز دولت، کاملا مدیریت سازمان را قبضه کرده است و به گفتهی فعالان کارگری، سازمان تبدیل به حیاط خلوت دولتهای پیاپی شده است؛ بدیهی است یک «مدیر دولتی» هرگز نمیتواند از هیات دولتی که خودش متصل به آن است، مطالبهگری جدی داشته باشد تا بدهیهای انبوه و تاریخی خود به سازمان را بپردازد، بدهیای که امروز به راستی مرز ۴۰۰ هزار میلیارد تومان را پشت سر گذاشته است؛ جامعهی اصلی ذینفعان یعنی کارگران و بازنشستگان، کمترین دخالت را در ادارهی این سازمان بینالنسلی دارند و بنابراین حال که دولت جدید سر کار آمده، خواستهی «تحول مدیریتی سازمان معطوف به افزایش مشارکت ذینفعان» یک خواستهی بسیار جدی است.
بر اساس اعلام سازمان تأمین اجتماعی، ۴۴ میلیون و ۴۷۲ هزار نفر در کشور تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی هستند و از خدمات این سازمان استفاده میکنند؛ همچنین بیمه شدگان اصلی سازمان تأمین اجتماعی ۱۴ میلیون و ۴۱۴ هزار و ۷۵۷ نفر را شامل میشوند حال ساختار مدیریتی چنین سازمان عظیمی که نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش خود دارد، چطور باید متحول شود تا استیلای کامل دولت سلب گردد؛ در ایدهآلترین حالت، دو راهکار پیش رویمان است: اداره شورایی (ساختار مشارکتی) یا استقلال کامل؟!
اداره شورایی یا استقلال کامل؟!
«استقلال کامل سازمان تامین اجتماعی» که براساس اساسنامه نیز نهادی عمومی و غیردولتی است، یکی از مطالبات اصلی و خواستههای تاریخی طبقهی کارگر است؛ استقلال کامل به این معناست که سازمان تامین اجتماعی به طور کامل از بدنهی دولت تفکیک شود و به عنوان نهادی غیردولتی و غیرانتفاعی با مدیریتی برآمده از نمایندگان جامعهی هدف اداره شود. کارگران و بازنشستگان به سادگی و البته به درستی میگویند «سازمان مال ماست و خودمان باید آن را اداره کنیم!»
«غیردولتیسازی و تحول مدیریتی سازمان تامین اجتماعی» شق دیگری هم دارد که به گفتهی علیرضا حیدری (نایب رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری) در شرایط فعلی نسبت به استقلال کامل پذیرفتنیتر است:
ادارهی مشارکتی سازمان با احیای شورایعالی تامین اجتماعی یا هر نوع ساختار سهجانبهی دیگر که در آن تعداد نفرات به نسبت حقانیت و نفوذ واقعی، متوازن شده باشد، میتواند شق دیگرِ تحول مدیریتی سازمان تامین اجتماعی باشد.
حیدری در دفاع از این راهکار جایگزین به ایلنا میگوید: در سالهای اخیر روند امور به گونهای پیش رفته که سازمان تامین اجتماعی ناچار از اتصال به منابع عمومی است و بنابراین استقلال به معنای تام و تمام آن، عملاً امکانپذیر نیست؛ اما نوع مدیریت سازمان باید «اشتراکی» باشد؛ از سوی دیگر، قوانینی که الان بر نهاد تامین اجتماعی حاکم است، اجازهی حذف کامل ضلع دولت را نمیدهد؛ چه قانون تامین اجتماعی مصوب ۱۳۵۴، چه قانون ساختار نظام جامع تامین اجتماعی مصوب ۱۳۸۳ و چه اصلاحیه ماده ۱۱۳ قانون مدیریت خدمات کشوری در سال ۱۳۸۹ و همچنین اساسنامه مصوب ۱۳۸۸ توسط هیات وزیران، هر کدام را که در نظر بگیریم، اجازهی خارج شدن کامل تامین اجتماعی از زیر چتر دولت را نمیدهد هرچند تعریف تامین اجتماعی، نهادی عمومی و غیردولتی است و ماهیت آن، ضامنِ استقلال اداری و مالی است اما کماکان دولت بر آن استیلا دارد!
415 viewsedited 20:40