Get Mystery Box with random crypto!

اقتصاد مقاومتی

لوگوی کانال تلگرام eqmoq — اقتصاد مقاومتی ا
لوگوی کانال تلگرام eqmoq — اقتصاد مقاومتی
آدرس کانال: @eqmoq
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 168
توضیحات از کانال

ایران را تنها می توان با اقتصاد مقاومتی آباد کرد، اقتصادی که به توان داخلی خود تکیه دارد و از تمام ظرفیت های اقتصاد جهانی استفاده می کند

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2020-05-03 06:15:51
۱۰ شاخص مهم تشکیل ابرحباب در بورس اوراق بهادار تهران (با لحاظ عرضه های جدید) نسبت به اقتصاد، بازارها و دارایی ها (مهر ۱۳۹۶ تا ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹)

۱- رشد ارزش جاری بازار بورس تهران به رشد قیمت دلار: ۱۴۴ درصد
۲- نسبت رشد ارزش جاری بازار بورس تهران به رشد قیمت مسکن تهران: ۱۴۸ درصد
۳- افزایش نسبت ارزش جاری بازار بورس تهران به تولید ناخالص داخلی: ۳۷۵ درصد
۴- افزایش نسبت ارزش جاری بازار بورس تهران به حجم نقدینگی: ۳۴۳ درصد
۵- افزایش نسبت ارزش جاری بازار بورس تهران به شاخص قیمت کالاها و خدمات: ۲۸۵ درصد
۶- نسبت رشد شاخص بورس تهران به شاخص جهانی بورس ها (با تعدیل دلار): ۱۶۲ درصد
۷- نسبت رشد شاخص بورس تهران به شاخص بورس آمریکا (با تعدیل دلار(: ۱۱۸ درصد
۸- نسبت رشد شاخص بورس تهران به شاخص بورس بورسا-استانبول (با تعدیل دلار(: ۲۷۱ درصد
۹- جلو افتادن شاخص بورس تهران (با تعدیل دلار) از قیمت طلا به میزان 82 درصد با وجود عقب افتادن شاخص جهانی بورس ها از قیمت طلا به میزان منفی ۳۴ درصد
۱۰- نزدیکی شاخص وارن بافت کل بازار سرمایه ایران به بازار سرمایه قدرتمند آمریکا (سهم ۴۵ درصد بازار سرمایه جهان)

#بازارسرمایه
@EconomySoltani
186 views. توکلی, 03:15
باز کردن / نظر دهید
2020-05-03 06:15:29
- .:
اطلاعات مركز آمار ايران (13-2-1399)
نرخ رشد اقتصادي (با نفت )نه ماهه 1398= منهاي 7.6%
نرخ رشد اقتصادي (بدون نفت) نه ماهه 1398=صفر
نرخ رشد صنايع و معادن نه‌ماهه 1398= منهاي 16.6 %
نرخ بيكاري : 10.6%
نرخ تورم: 32.2%
نرخ عايدي بازار سرمايه ؟؟؟؟؟
236 views. توکلی, 03:15
باز کردن / نظر دهید
2020-05-03 06:14:20 بورس را دريابيد؛ خطر سونامي در پيش است
اين روزها بازار بورس با اقبال زيادي روبرو شده است؛ برخي سياستمداران و حتي اقتصاددانان از اين وضعيت ابزار رضايت مي‌كنند؛ ولي گروهي از اقتصاددانان با توجه به تجربه‌هاي پيشين هشدار مي‌دهند كه داغ شدن هيجاني تنور بورس بسيار خطرناك است.
اين بازار در حال متورم شدن است و نشانه‌هاي شكل‌گيري حباب در حال ظهور است؛ حبابي كه وقتي بتركد بسياري از تازه‌واردان بورس را به خاك سياه خواهد كشاند و بدنبال آن نقدينگي سرگردان را به بازارهاي موازي از جمله بازار ارز , سكه و مسكن خواهد كشاند.
اين روزها نقدينگي از بخش‌هاي سفته‌بازي و حتي بخش‌هاي حقيقي در حال رفتن به سمت بورس است. عايدي سهام بسيار نامتعارف شده كه هماهنگي با تحولات بخش حقيقي ندارد.
در حالي كه نرخ رشد اقتصادي كشور حدود منهاي 7 است؛ بيكاري بالاتر از 10 درصد است و نرخ تشكيل سرمايه بر اساس برخي نقل ها منهاي 12 درصد است؛ شكل‌گيري عايدي نامتعارف در بورس حاكي از اين است كه نقدينگي به مثابه خون در گردش در اقتصاد در حال تجمع در بخشي از بدن نحيف اقتصاد ايران است.
كاش دولتمردان ما اين هشدار افرادي مانند دكتر تيمور رحماني را جدي مي‌گرفتند كه سفته‌بازي همه جا بد است حتي در بازار بورس. كاش دولتمردان ما هشدار دكتر احمد توكلي مبني بر شكل گيري حباب در بورس و مسئوليت دولت در اين زمينه را جدي مي‌گرفتند.
وضعيت الان بازار بورس همانند ابتداي شكل گيري بهمن است وقتي گلوله برفي كوچكي درست شد و از بالاي كوه غلطيد, به تدريج بزرگ مي‌شود. وقتي اين اتفاق افتاد ديگر كسي نمي‌تواند از سقوط آن و اثار مخربش جلوگيري كند.
@eqmoq
227 views. توکلی, 03:14
باز کردن / نظر دهید
2019-11-29 09:55:44 چرا افزایش قیمت بنزین داد مردم را درآورده؟ | اصلاح بنیادین نظام خلق پول راهی برای برون رفت

#حسین_درودیان

مثل یا روایتی هست که می‌گوید «بگو دوستانت کیست تا بگویم چه کسی هستی». در بین نحله‌های طرد شده اقتصادی، گروه‌هایی هستند که به عکس اقتصاددانان متعارف، اهمیت پول در شکل‌دهی به واقعیات اقتصادی را بسیار مهم ارزیابی می‌کنند. آنها اقتصادهای امروز را «اقتصاد حرکت‌کننده با اعتبار»
(Credit-driven Economy)
خوانده و به این سوال جواب می‌دهند که «چطور پول اعتباری اقتصاد را شکل می‌دهد؟»
(How credit Money shapes the economy? : نام یک کتاب)

حرف حساب‌شان این است که «بگو پول در اقتصاد شما چگونه و از کجا بوجود آمده و چطور تخصیص می‌یابد تا بگویم اقتصادت چه اقتصادی است».

مهمترین کژکارکردی اقتصاد ایران، انحراف در نظام خلق و تخصیص پول است. ریشه اعتراضات بنزینی هم در اینجاست. از آخرین زمانی که قیمت بنزین در کشور افزایش یافت (بهمن 93) تا الان، حجم نقدینگی در کشور 1360 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. یعنی اگر جمعیت ایران را در این مدت بطور متوسط 80 میلیون بگیریم، به ازای هر ایرانی 17 میلیون تومان پول جدید به اقتصاد اضافه شده. اگر شیوۀ تخصیص و توزیع این پول بین طبقات برابر بود، باید اکنون موجودی حساب بانکی و اسکناس در جیب هر ایرانی 17 میلیون تومان بیشتر می‌بود. اگر فرض برابری را هم بگذاریم کنار؛ حتی اگر نابرابری شدیدی هم وجود می‌داشت و یک فرد نوعی ایرانی تنها از یک‌دهم این مبلغ بهره‌مند می‌شد، الان یک خانوار متوسط چهارنفره حدود 7 میلیون تومان بیش از قبل پول داشت. برای خانواری که موجودی حساب او 7 میلیون بیشتر شده، بنزین 3000 تومانی چیز غیرقابل تحملی نیست.

اما وقتی نظام خلق و تخصیص پول از حیث مولدیت به بدترین شکل ممکن کار می‌کند و نابرابری در تخصیص منافع ناشی از پول جدید نه شدید، بلکه تقریباً کامل است، تمام محاسبات درست اقتصادی هم به هم می‌ریزد. حجم نقدینگی بطور نجومی رشد می‌کند، اما جیب مردم خالی است؛ چون قریب به اتفاق پول جدید به درصدی بسیار ناچیز از جامعه تعلق می‌گیرد. خبری از تخصیص پول جدید به سرمایه‌گذاری مولد و اشتغالزا نیست تا این پول را به قدرت خرید عمومی بدل کند. حجم پول چهاربرابر می‌شود، اما مردم پول قیمت دو برابری و سه برابری بنزین را ندارند.

مهمترین گام برای امکان‌پذیرشدن واقعی‌سازی قیمتها در کشور و حتی کاهش مداخلات تعزیراتی دولت، اصلاح بنیادین نظام خلق پول است؛ اصلاحی که در نتیجۀ آن خلق پول مماس با سرمایه‌گذاری مولد و تخصیص متوازن منافع پول جدید بین عموم مردم است. ستاندن قیمت‌های واقعی از مردم تنها زمانی بدون آسیب شدنی است که پیشتر پولی متناسب با آن از طریق تقویت قدرت خرید به مردم تزریق شده باشد. مطالبۀ پولی که معادل آن قبلا به حساب مردم وارد نشده و در حساب یک طبقۀ برگزیده انباشت شده، داد مردم را درمی‌آورد.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید
t.me/joinchat/AAAAAD58ps1HeFuxDo8kBg
107 views. توکلی, 06:55
باز کردن / نظر دهید
2019-11-29 09:51:47 قیمت همه چیز نیست!(قسمت اول)
مصطفی نصراصفهانی

یکی از مفاهیم بنیادی در دانش اقتصاد، نظریه قیمت و عرضه و تقاضا هست. گفته می‌شود که رابطه بین قیمت و مقدار تقاضا نزولی است و این قانون بجز در مواردی استثنائی کالای گیفِن، برقرار است. از این قانون هم نتیجه گرفته می‌شود که برای کاهش(افزایش) تقاضا باید قیمت بالا (پائین) برود. (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتب اقتصاد خرد کارشناسی مراجعه شود)

قداست این «مدل» از دنیای واقعی در ذهن اقتصاددانان گاه به حدی بالا می‌رود که گاهی فراموش می‌کنند که قانون مذکور تحت شرایط خاصی برقرار است. فرض «ثبات سایر شرایط» لازمه برقرار بودن چنین رابطه‌ای بین قیمت و مقدار تقاضا توسط نظریه‌پردازان اصلی آن دانسته شده است. به عبارتی، در دنیای واقعی به ندرت این پیش‌شرط محقق می‌شود، اما مشاوران اقتصادی بیش از اندازه این قانون را برای تجویزهایشان بکار می‌برنددر حالی که باید از بین ابزارها، موثرترین‌ها استفاده شوند!

همچنین علاوه بر کاربست نادرست این قانون در تجویزها، موارد متعددی هم هستند که اصلا این الگو حتی در نظر هم (بغیر از کالای گیفن) درست نیست.

در چند قسمت، مثالهایی جالب در این رابطه ارائه خواهد شد.

افزایش قیمت بنزین و عدم کاهش مصرف آن
بحث هدفمندی یارانه‌ها در دولت‌های مختلف بعد از جنگ مطرح بود، اما در دوران دکتر احمدی‌نژاد بطور جدی و جسورانه مورد توجه قرار گرفت و اجرائی شد. همچنین از سال 1386 سهمیه‌بندی بنزین با صدور کارت هوشمند سوخت برای وسایل نقلیه پی گرفته شد.
هم سهمیه‌بندی و هم افزایش قیمت بنزین در دولت نهم و دهم اتفاق افتادند و مصرف بنزین تا حدی کاهش پیدا کرد. با اینحال نگاه به روند کاهش قیمت نشان می‌دهد که کاهش در مصرف بخاطر سهمیه‌بندی بوده و نه افزایش قیمت، چرا که قبل از افزایش قیمت این کاهش اتفاق افتاده.

توضیحی که اقتصاد سنتی می‌دهد این است که تقاضای بنزین در این قیمت‌ها بی کشش است. همچنین اقتصاد سنتی ممکن است کاهش مصرف بنزین بعد از شروع سهمیه‌بندی و قبل از هدفمندی را به اثردرآمدی ناشی از رکود نسبت بدهد.

اما از منظر اقتصاد رفتاری کشش‌های تقاضا بسیار کمتر از چیزی هستند که معمولا در اقتصاد سنتی فرض می‌شود. تصور کنید که منحنی تابع تقاضا بجای اینکه مورب باشد عمودی یا نزدیک به عمودی باشد. به بیان عامیانه‌تر، آنچه که تعیین‌کننده میزان تقاضاست بیشتر از آنکه قیمت باشد، «عادت» است.

دن اریلی در کتاب نابخردی‌های پیش‌بینی پذیر اتفاقا بازار بنزین را مثال می‌زند و ادعا می‌کند اگر همین الان دولت مالیاتی روی بنزین ببندد که قیمت آن را دوبرابر کند، اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت تقاضای آن بشدت کاهش پیدا کند، اما در بلندمدت دوباره میزان تقاضا افزایش پیدا خواهد کرد. به بیان ادبیات نظریه سیستم‌ها، متغیر قبل از رسیدن به وضعیت پایدار یک اورشوت خواهد داشت که ناشی از مقایسه قیمت جدید با قبلی است و با فراموش کردن قیمت قبلی از بین می‌رود.

مکانیزمِ اثر سهمیه‌بندی چیست؟

با وجود امکان خرید بنزین آزاد، سهمیه‌بندی از یک محدودیت فیزیکی تبدیل به یک محدودیت روانی شد. مکانیزم اثر آن به دو طریق بود:
1- باعث ادارک بیشتر افزایش قیمت(هزینه فرصت) می‌شد. یکی از سوگیری‌های رفتاری اصلی انسان‌ها غفت از هزینه فرصت هست و این مقایسه قیمت آزاد با دولتی باعث می‌شد که هزینه فرصت آن(یعنی قیمت آزاد) بیشتر ادراک شود.
2- باعث اثر مقایسه اجتماعی روی مصرف می‌شد. مطالعات نشان می‌دهد که یادآوری صرفه‌جویی همسایه‌ها در مصرف برق اثر بیشتری روی مصرف مشتریان پرمصرف دارد تا افزایش قیمت آن. به طور مشابه می‌توان اینجا نیز این ادعا را کرد که وقتی افراد می‌بینند که دیگر مردمان با همین میزان سهمیه زندگی می‌کنند و مشکلی ندارند سعی خواهند کرد که «عادت» خود را عوض کنند. و این اثری روی مصرف دارد که کمتر افزایش قیمتی می‌تواند داشته باشد.

پ.ن:
1- بخاطر سوءبرداشت‌هایی که از اقتصاد رفتاری وجود دارد مجبور هستم با زبان اقتصادکلاسیک مطالب را بیان کنم.
2- در دنیای واقعی و در ایران به دلیل فساد و ناکارآمدی نهادهای اجرایی باید در تجویزها ملاحظات دیگری را هم در نظر داشت.
3- تبیینی که از مکانیزمِ اثر سهمیه‌بندی فوق ارائه شد ممکن است در موارد مشابه درست نباشد!


کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
76 views. توکلی, 06:51
باز کردن / نظر دهید
2019-11-29 09:49:25 نابخردی‌ها در اعتراضات مردمی
مصطفی نصراصفهانی


در میان همه مباحث مرتبط با افزایش شبانه قیمت بنزین یک مورد بیشتر از همه برای من جلب توجه می‌کند و آن این است که واکنش مردم به جهش نرخ ارز به اندازه جهش قیمت بنزین شدید نبود.

این در حالی است که در جهش نرخ ارز اکثر افراد طبقات پائین بیش از پیش فقیر شدند. این شدت تغییرات تا جائی بود که عده‌ای از مردم را تبدیل به «برده» دیگران(برندگان بازی ارزی) کرد.

اما چرا واکنش در برابر رشد قیمت بنزین اینقدر شدید شد؟ پاسخ در «محسوس بودن» (Salience) تغییر است. اولین محاسبه‌ای که در ذهن افراد می‌آید به این صورت است: «من فلان مقدار بنزین در ماه مصرف می‌کنم و اگر بخواهم آن را به قیمت جدید بخرم بهمان میزان به هزینه‌هایم اضافه می‌شود». شخص بلافاصله کاهش رفاهش را تصور می‌کند و این باعث عصبانیتش می‌شود. با اینهمه، اثرات افزایش قیمت بنزین بر رفاه طبقات ضعیف‌تر (که احتمالا معترضان هم از همین طبقات هستند) اصلا قابل مقایسه با نابرابری ایجاد شده در اثر افزایش قیمت ارز نیست!!

حکایت مردم در مواجهه با افزایش نرخ ارز بی‌شباهت به قورباغه آرام‌پز نبود: اثر منفی برای مردم ملموس و محسوس نبود چون با وقفه و کم‌کم خودش را نشان می‌داد. علاوه بر آن، اکثر مردم احتمال کوچکی می‌دادند که شاید در این بازی ایشان هم برنده باشند و می‌دانیم احتمالات کوچک در ذهن بزرگنمایی هم می‌شود. بنابراین اثرات با وقفه و توزیع‌شده و با نااطمینانی سه علت نامحسوس شدن اثرات منفی جهش نرخ ارز بر رفاه بازندگان جهش سال گذشته نرخ ارز بود.

منظور از توزیع‌شدن اثرات این است که «ادراک تورم» با تدریج اتفاق می‌افتد. مثلا شخص تا زمانی که برای خرید اقدام نکند (که از بسیاری چیزها خرید نمی‌کند) جهش قیمت آن‌ها را ادراک نمی‌کند.

منظور ازنااطمینانی در نوع اثر هم این است که افراد در جهش ارزی توانایی محاسبه دقیق اینکه رفاهشان به نسبت دیگران بهبود پیدا می‌کند یا نه را نداشتند ولی کمی امید داشتند که با خرید مقداری سکه و ارز و... بتوانند از قافله عقب نمانند.

هیچکدام از سه مکانیزم فوق که کاهنده Salience در جهش ارزی بودند در مورد بنزین وجود ندارند. و برای همین مشاهده می‌شود که واکنش معترضان در دو موقعیت با همدیگر همخوانی ندارند!


حال چه باید کرد؟
افزایش قیمت بنزین باید دیر یا زود اتفاق می‌افتاد. اما «کیفیت» اجرای آن است که همواره مورد بحث قرار می‌گرفت و می‌گیرد.
یکی از جنبه‌های کیفی، مدیریت جنبه‌های روانی است و متأسفانه مسئولین محترم توانایی جمعبندی نظرات کارشناسان را ندارند.
از جمله کارهایی که امکان داشت در این رابطه صورت بپذیرد و انجام نشد محسوس کردن اثرات مثبتی است که دولت و کارشناسانش ادعا می‌کنند افزایش قیمت بنزین بر رفاه طبقات پائینتر خواهد داشت.
اولین گام، واریز کردن پولی است که گفته می‌شود بناست به مردم داده شود.

اما مردم...
مردم باید توجه کنند که برای بدست آوردن هر چیزی باید مبارزه کرد. همچنین نه تنها باید مبارزه کرد، بلکه باید هوشمندانه (و بهینه) مبارزه کرد!
شمائی که برای گران شدن بنزین به خیابان ریخته‌اید باید به خاطر داشته باشید که این کاهش رفاه الان ایجاد نشده است، بلکه بخاطر تورم است. تورمی که دولت ولخرج و ناکارآمد و بانک‌ها ایجاد کرده‌اند!

آن چیزی که باید برایش به خیابان ریخت و لاستیک آتش زد گران شدن بنزین نیست، بلکه عدم شفافیت در رابطه با وام‌های معوق و کلان بانکی است.

همچنین باید مواظب بود که جان و مالمان را در پیشگاه برادران قاچاقچی (که هیچکس توانایی مهار ایشان را ندارد {لینک} و الان بیشترین ضرر را می‌کنند) قربانی نکنیم!!

کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicAndFinance
57 views. توکلی, 06:49
باز کردن / نظر دهید
2019-11-27 19:21:53 انتشار كتاب شاخص توليد طيّب
در سال رونق توليد، كتاب شاخص توليد طيّب به قلم محمد جواد توكلي و عباس شفيعي‌نيا منتشر شد.
كتاب شاخص توليد طيّب با استفاده از مفهوم قرآني طيّب تلاش كرده تا رهيافتي اسلامي نسبت به حسابداري توليد ملي و محاسبه توليد ناخالص ملي داشته باشد. ايده مطرح شده در اين كتاب مي‌تواند باعث تحولي اساسي در حسابداري توليد ملي بار رويكرد اسلامي شود. بر اساس ايده مطرح شده در اين كتاب، هر نوع توليدي در جامعه اسلامي مطلوب نيست و به تبع هر نوع رشد اقتصادي نيز مورد قبول اسلام نيست. بلكه توليدي مورد قبول اسلام توليدي طيّب است كه هيچ‌گونه ضرري براي انسان و محيط پيرامون آن نداشته باشد.
توليد طيّب ايده‌اي بديعي نسبت به توليد است كه بيش از 1400 سال پيش در قرآن مجيد مطرح شده است. در نگاه قرآني، توليد طيّب، توليدي پاكيزه و عاري از هر نوع آلودگي است؛ توليدي كه نه‌تنها براي محيط‌زيست زيان‌بخش نيست، بلكه هيچ آسيبي به محيط سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي جامعه وارد نمي‌كند. اين مفهوم والا، زمينه‌ساز معرفي «شاخص توليد طيّب» به‌عنوان يك شاخص كلان اقتصادي در اين اثر شده است. شاخص پيشنهادي نه تنها از شاخص متعارف توليد ناخالص ملي متمايز است؛ بلكه نسبت به شاخص توليد سبز، كه تنها ملاحظات زيست‌محيطي را وارد حسابداري توليد ملي‌ مي‌كند، نيز برتري دارد. استفاده از اين شاخص مي‌تواند زمينه تحول در حسابداري توليد ملي با رويكرد اسلامي و حتي بهبود سياست‌گذاري‌هاي توليدي را فراهم كند.
يكي از رهيافت‌هاي اين كتاب آن است كه توليد محصولات مضر از جمله محصولات تراريخته و همچنين محصولات مضر فرهنگي را نبايد وارد محاسبات توليد ملي كرد. بر همين اساس، اين محصولات نبايد در هنگام محاسبه نرخ رشد اقتصادي نيز لحاظ شوند. بر اساس فرمول محاسباتي پيشنهادي در كتاب، تمامي كالاها و خدمات مضر براي انسان و هزينه‌هاي ناشي از مصرف آنها از ارزش كالاها و خدمات توليدي كشور حذف مي‌شود. اين روش محاسباتي مي‌تواند در به سياست‌گذاران كمك كند تا با شناسايي كالاها و خدمات مضر، مانع از توليد آنها شده و بدين وسيله از از وارد شدن ضرر به محيط طبيعي، اجتماعي و فرهنگي انسان جلوگيري كنند.
كتاب شاخص توليد طيّب توسط انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) منتشر شده و با قيمت 23 هزار تومان به علاقه‌مندان به كتاب عرضه شده است.
156 views. توکلی, 16:21
باز کردن / نظر دهید
2019-10-23 22:42:48 چه کسی از «بانرجی» می‌ترسد؟

آبیجیت بانرجی، اقتصاددان هندی-فرانسوی و استاد دانشگاه MIT که هفته پیش جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۹ را (به همراه استر دوفلو و میشل کرمر) به دست آورد روز دوشنبه به بهانه کتاب جدیدش «اقتصاد خوب برای روزهای سخت» مصاحبه‌ای انجام داده که در بلومبرگ هم منتشر شده است. آقای بانرجی در این مصاحبه حرف‌هایی زده که مطابق انتظار با استقبال و پوشش رسانه‌های فارسی‌زبان همراه نشده.

آقای بانرجی در این مصاحبه گفته «می‌خواهید تقاضا را در اقتصاد تحریک کنید؟ راهش افزایش مالیات ثروتمندان است نه کاهش آن.» او حتی پا را فراتر گذاشته و اضافه کرده: «این ادعا که کاهش مالیات‌ها باعث تقویت و رشد سرمایه‌گذاری می‌شود افسانه‌ای است که بیزینس‌من‌ها ساخته‌اند.» او در ادامه گفته این افسانه در واقع فقط منافع افرادی را تامین می‌کند که همین حالا روی کوهی از اسکناس نشسته‌اند درحالیکه اگر مالیات بیشتری از این افراد بگیرید و میان مردم تقسیم کنید افزایش قدرت خرید و در نتیجه تقاضا در بازار باعث رشد سرمایه‌گذاری (و در بلندمدت توسعه) خواهد شد. برنده نوبل اقتصاد ۲۰۱۹ همچنین گفته: «شگفت‌انگیز است که به بهانه رشد اقتصادی چنان به نابرابری در جهان دامن زده شده که وضعیت در بعضی از کشورها به مرز انفجار رسیده‌.»

اگر گذرتان به محافل یا نهادهای اقتصادی ایران افتاده باشد لازم نیست توضیح بدهم که تکرار همین جملات آقای بانرجی در جمع مسئولان سیاسی و اقتصادی کشور ما از کفرگویی هم بدتر است. مثلاً فکر کنید یکی از وزرای مملکت مشغول صرف صبحانه با سرمایه‌داران در اتاق بازرگانی یا وزارتخانه باشد (راستی! چرا وزرا گاهی با سایر اقشار جامعه، مثلا با کارگران، دانشجویان، مهاجران یا معلمان و... صبحانه نمی‌خورند؟)، بعد ناگهان وسط قول و قرارها برای «حمایت از کارآفرینان» (بخوانید دادن وام‌های کلان بیشتر) و «رونق تولید» (بخوانید دادن وام‌های بیشترتر!) یکی بگوید «نوبلیست امسال اقتصاد گفته راه رونق اقتصاد افزایش مالیات ثروتمندان و حمایت از اقشار ضعیف‌تر است.» شک نکنید یا غذا در گلوی وزیر محترم گیر می‌کند یا همه حاضران دسته‌جمعی می‌زنند زیر خنده.

امیدوار نیستم هیچکدام از سیاستمداران فعلی ایران میل و جسارتی برای شنیدن و جدی گرفتن راهکارهای اقتصاددانانی مانند بانرجی داشته باشند. اصلاً سری که درد نمی‌کند را چرا باید دستمال بست خصوصاً وقتی نتیجه‌اش ایجاد دشمنانی قدرتمند در شبکه‌های قدرت و ثروت و حامیانی ناتوان و فراموشکار در سطح جامعه است؟ در واقع طایفه قدرتمندی که مدت‌هاست حساس‌ترین صندلی‌های تصمیم‌سازی و برنامه‌ریزی در نهادهای اقتصادی کشور از سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد تا مجمع تشخیص مصلحت نظام و بانک مرکزی و... را قبضه کرده‌ و همه تریبون‌ها، از صفحات پولی روزنامه‌های داخلی تا کارشناس‌های صلواتی بی‌بی‌سی و ایران‌اینترنشنال پیوسته مشغول تکرار مستقیم یا تلقین غیرمستقیم مواضعش در ذهن جامعه هستند، چنان عرصه را بر هر صدای دیگری تنگ کرده که صدها پژوهش و مصاحبه از بانرجی و بانرجی‌ها هم نمی‌تواند در دیوار این دژ مستحکم که از منافع طبقه برخوردار رانتیر وطنی با دقت حفاظت می‌کند حتی یک تَرَک ایجاد کند.

سال پیش طی درخواستی کتبی از سازمان امور مالیاتی پرسیدم در پنج سال گذشته چند نفر در کشور و به چه میزان «مالیات بر ثروت» پرداخت کرده‌اند؟ بعد از مدتی با کمال صراحت پاسخ دادند: «نمی‌گوییم. محرمانه است.» با خودم گفتم حقیقتاً نوبرش را آورده‌ایم: آزادی مال‌اندوزی برای «خودی‌ها» در حد آمریکاست؛ پنهان‌کاری و عدم شفافیت‌شان در حد چین! در واقع ما در مرحله‌ای «ماقبل‌مسئله» قرار داریم چون مسئولان گرامی حتی حاضر نیستند بگویند از ثروتمندان چقدر مالیات می‌گیرند و اصلا این ثروتمندان چند نفر هستند! کم کردن یا زیاد کردن مالیات‌شان پیشکش!
و می‌دانید درد بزرگتر چیست؟ میلیون‌ها ایرانی هیچ‌وقت نامِ بانرجی را هم نخواهند شنید و هیچ‌وقت نخواهند فهمید کجا و چطور این بازی را باخته‌اند، اگرچه هر روز و هر ساعت و هر لحظه طعمِ تلخِ باختن را با همه وجودشان حس می‌کنند...

@MohammadMosaed
38 views. توکلی, 19:42
باز کردن / نظر دهید
2019-08-06 07:57:56
بانک پاسارگاد به ۵۵ فرد و شرکت ۴۲ هزار میلیارد تومان وام داده است/ ۲/۴ هزار میلیارد تومان این وام را خانواده «گرامی»، واردکنندگان مشهور خودرو گرفته‌اند

خبرنگاران «نود اقتصادی» به اسنادی دست یافته‌اند که نشان می‌دهد در پایان سال مالی ۱۳۹۷ مجموع مطالبات بانک پاساگارد از تسهیلات گیرندگان کلان و اصلی، حدود ۴۲ هزار و ۷۲۵ میلیارد تومان است.

مطابق این بررسی حدود ۳/۳ هزار میلیارد تومان از کل مطالبات مربوط به ۳۹ فرد و شرکت و ۳۹/۴ هزار میلیارد تومان آن نیز مربوط به ۸۲ شرکت زیرمجموعه هلدینگ‌های وابسته به خود بانک و برخی از معدود واردکنندگان و تولیدکنندگان غیرمرتبط با بانک پاسارگاد است.

در بین دریافت‌کنندگان وام از بانک پاسارگاد می‌توان به خانواده «گرامی» اشاره کرد که در حوزه واردات خودرو فعال بوده و در مجموع ۲ هزار و ۴۴۳ میلیارد تومان از پاسارگاد وام گرفته‌اند.

کانال آخرین اخبار و تحلیل‌های روز اقتصاد ایران

https://telegram.me/joinchat/EZnefD9kO8xINJK_Z5xVqQ
32 views. توکلی, 04:57
باز کردن / نظر دهید