Get Mystery Box with random crypto!

نام داستان :اعتماد شکسته قسمت بیستم : من با منیره رفتم..من | فاز سنگین

نام داستان :اعتماد شکسته
قسمت بیستم :
من با منیره رفتم..منیره هم چن سال پیش با سپهر دوس بود ولی سپهر بخاطر من ک ازم خوشش میومد باهاش قط رابطه کرده بود....دیدم منیره میخنده زیرکی...و خوشش میاد ک سپهر اونطو اصبانی میشه..سپهر دنبالمون میومد منم ب منیره گفتم ک ماشینو نگهداره میخوام پیاده شم..چون نخواستم سپهرو پیش اون خراب کنم...سوار ماشین سپهر شدم...یکم باهم بحث کردیم ولی اشتی کردیم اونقد بغلم کرد اونقد بوسیدمش گفتم مگ قول ندادیم سر هیچی دعوا نکنیم اونم گف تو باعث میشی....من پسرم بامن کل کل نکن لج نکن....گفتم حالا باشه کش نده دیگه....منو برد خونه...گف اون گرشی هم زود روشن میشه و شمارشو ب هیشکی نمیدی....شب تا صب حرفیدیم....طرفای صب بود ک خوابیدیم...گف ک دیگه نمیتونه تا کنکور صب کنه میخواد بیاد خواستگاری...منم صبش به مامانم گفتم...اونم گف اول کنکور بعد خواستگاری.....وقتی ب سپهر گفتم خوشش نیومد گف مجبورم دیگه...
ادامه دارد




@ERFANBAX