2022-03-08 10:56:17
شروع تشکیل #سلاسل صوفیهاز قرن ۴ هجری به بعد، تصوف رویکرد دیگری از خود را تغییر داد و از زندگی زاهدانهٔ عدّهای پشمینهپوش و اعراض از دنیا ، به تشکلات فرقهٔی و حزبی افتادند
ابوالحسن فوشنجه هروی که از عرفای اوایل چهارم هجری بوده ، که دهخدا از عطار در ذیل ابوالحسن در موردش گفته؛ «ابوالحسن فوشنجه از جوانمردان خراسان بود و محتشمترین اهل زمانه و عالمترین در علم طریقت و تجرید قدمی ثابت داشت»
چنین شخصیت صوفی، در مورد دوری تصوف از حقیقت اولیهٔاش و گرفتار در تشکلات فرقهای و سلاسل اقرار میکند:
« التصوفُ الیومَ اسمٌ بلا حقیقةٍ ، و قد کان من قبلُ حقیقةً بلا إسمٍ»¹ یعنی تصوف امروز [یعنی قرن چهارم هجری] نامی است بدون حقیقت [که گرفتار تفرقه و بیهویتی شدهاند]، و پیش از این حقیقتی بود[!!!!] بدون نام.
و سعدی در گلستان، با نقل مطلبی از یک درویش شامی که از حقیقت تصوف از او پرسیده بودند گفته
: «پیش از این طایفهای در جهان بودند به صورت پریشان و به معنا جمع، اکنون جماعتی هستند به صورت جمع و به معنا پریشان »²الغرض؛ تصوفی که از زهد و ریاضت فردی شروع شده بود، در دام فرقهسازی و سلاسل تشکیلاتی افتاد. صوفیانی که بر غیر خودشان و ارباب ادیان خرده میگرفتند و اختلاف آنها را علامت بطلان راهشان میدانستند و میگفتند:
جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذر بِنِه/چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند³
با دو عالم، عشق را بیگانگی/اندرو، هفتاد و دو دیوانگی⁴
اکنون خود گرفتار تفرقه و پریشانی شدند.
____
1.کشف المحجوب،ص۴۹
2.گلستان، حکایت۲۵
3.دیوان حافظ، غزل۱۸۴
4.مثنوی مولوی، دفتر سوم، بخش ۲۲۶
@erfanvatasavof
2.8K viewsedited 07:56